Abstract:
درباره آثار نامرئی و ویرانگر تلویزیون بر روح و روان و نقش انکارناپذیر آن در پیکربندی افکار و باورهای بینندگان انبوه آن در گستره جهان، مطالب بسیاری نوشته شده است. با تداوم پژوهشهایی در این باره، هر از چند گاه، واقعیت آزاردهنده دیگری درباره دامنه نفوذ و اثرگذاری تلویزیون آشکار میشود؛ شگردهای ظریفی که دستاندرکاران رسانههای گروهی غربی با اطلاع کامل از آنها میتوانند سمت و سوی افکار عمومی را در مقاطع تعیینکنندهای مانند انتخابات تعیین کنند. در مطالعهای که این مقاله به آن پرداخته، جا افتادن پیامهای نادرست نمایشهای تلویزیونی و متن داستان¬های تخیلی در ذهن بینندگان بررسی شده است. نکته جالب این است که امکان دارد بیننده هنگام تماشای فیلم نسبت به این پیامها یا رسانه منتقلکننده آنها بدبین باشد، ولی با گذشت زمان و فراموش کردن منبع دریافت پیام، همواره به عنوان واقعیتی حتمی و قابل دفاع، بر آنها پای میفشارد.
Machine summary:
"نتایج یافت شده چنین بود: «افرادی که دو هفته پس از قرار گرفتن در معرض برنامه تلویزیونی از آنها پرسش شد، به نسبت کسانی که بلافاصله بعد از تماشای فیلم از آنها پرسش کردند، احتمال بیشتری داشت که بر باور غلطی مهر تأیید بزنند».
جنکینز اشاره میکند مهم این است که در هر دو مطالعه وی، بررسی اطلاعات نادرستی که برنامه تلویزیونی تخیلی آن را به ما انتقال داده و مقاله سال 2007 که در آن، مطلب نادرستی به عنوان بخشی از اثری تخیلی مکتوب ارائه شد، حجم این پدیده بیشتر از چیزی بوده که در تجزیه و تحلیل گسترده سال 2004، نشان داده شده است.
به سخن دیگر، ممکن است ما مخصوصا نسبت به باور مطالب نادرستی که در اصل از طریق آثار تخیلی به ما منتقل شده است، بدبین باشیم؛ شاید به این دلیل که بستر عرضه آن (فیلم تلویزیونی یا داستان کوتاهی که برایمان سؤالبرانگیز هستند) احتمال بیشتری دارد که از ذهن ما خارج شوند."