Abstract:
تبیین جایگاه انسان به عنوان عنصر اندیشه ورز، یکی از دغدغه های اصلی تمامی مکاتب بشری و الهی بوده است. در این مسیر برخی مکاتب ضمن افاضه جایگاه مستعلی به انسان، وی را فربه ساخته اند و برخی به معارضه با این جایگاه استعلایی پرداخته و به صورت بندی انسانی نحیف پرداخته اند که هر دوی این تفاسیر، پیامدهایی منفی را به همراه داشته است. در فلسفه غرب، «مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان اول و «پست مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان دوم معرفی شده است. تحقیق پیش رو در صدد است تا با عنایت به این مسئله، ضمن بررسی مولفه های انسان پست مدرن، با نقد آن از منظر آموزه های اسلامی، نقاط ضعف آن را آشکار ساخته و به ارائه سوژه ای متعادل مبادرت ورزد.
The position of man as a thoughtful element has been regarded as a concern for all human and revealed schools of thought. Some have upgraded man and some، opposing them، have degraded him. In eastern philosophy، the former is represented by modernism and the latter by post modernism، both leading to negative consequences. This paper، with regard to the problem، examining post modern man، has criticized it and، using Islamic teachings، presented a suitable example of man.
Machine summary:
"انسان شناسی پست مدرن و نقد آن از منظر آموزههای دینی اسحاق طاهری سرتشنیزی 1 احمد عزیزخانی 2 ( چکیده کلید واژهها: ( دانشیار فلسفه مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی (( دانشجوی دکتری اندیشههای سیاسی دانشگاه علامه طباطباییتاریخ دریافت: 15/4/1390 تاریخ پذیرش: 28/5/1390 مقدمه فلسفه پیشامدرن چه در دوران یونان باستان و چه در قرون وسطی همواره به دنبال اعتلای سوژه از طریق وصول به حقیقت بوده است.
این نکته درست است که دکارت عقل ماوراء طبیعی یونان باستان و قرون وسطی را به عقل زمینی تبدیل میکند و همچنین شک خود را از تن آدمی و متعلقات وی آغاز، و بنابراین در پایین کشیدن عقلانیت از آسمان به زمین با مدرنیسم سهیم است، اما مانند بیکن به سنت دیگر مدرنیسم نیز پایبند میماند و آن اینکه عقلانیت را در مقامی بس رفیع مینشاند.
قرآن کریم علاوه بر تأکید بر جایگاه عقل و عقلانیت، در برخی موارد، خود نیز اقامه برهان میکند و یا اینکه دستور به امری میفرماید که رهآورد آن کاربرد عقل است، مثل این که در آیه شریفه «قل لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا» آشکارا استدلالی برهانی مشاهده میشود که تنها ادراکات عقلانی توانایی چنین کاری دارند (مطهری، 59).
3. جایگاه حقیقت از منظر اسلام باور اندیشه پست مدرن به نسبیت معرفتی و شکلگیری حقایق در منظومههای گفتمانی رهآوردی جز پوچگرایی به دنبال نداشته است، زیرا وجود دالهای شناور که فی نفسه معنای محوری با خود همراه ندارند و تنها در گفتمانها معنی مییابند، در حقیقت به معنای بیمعنایی آنهاست و این مسئله نقطه مقابل باور دینی است."