Abstract:
سؤال این پژوهش این است که فارابی در تبیین نبوت از چه مفاهیمی بهره گرفته است؟ چگونه ارتباط ملک و ملکوت، و پاسخ به چگونگی این ارتباط از هر علمی برنمیآید. ساحت عقل از درک آن عاجز است. وحی و نبوت، که یگانه منبع ارتباط زمین و آسمان است، از سنخ مباحث کلامی است. رویکرد فارابی در پردازش آن فلسفی و عقلی است. وی با تکیه بر علمالنفس ارسطویی و با توجه به دو قوه از قوای نفس، یعنی عقل و خیال، به تبیین نبوت پرداخته است. در فلسفه فارابی، مفاهیم ساده و ارزشمندی در چگونگی این ارتباط مطرح شده است. وی در این زمینه، به حل معضلاتی پرداخته که از جملة آن، نسبت میان نبی و فیلسوف است. از نظر فارابی نفس دارای حقیقت واحد است، نمیتوان قایل به تجزیه آن شد، بلکه دارای مراتب و قوایی که محرک جسماند. بنابراین، عقل و خیال دارای محمل یگانهای به نام «نفس» است. این یعنی نبی و فیلسوف شخص واحدیاند با دو ویژگی خاص. مهمترین دستاورد این پژوهش، تبیین و تشریح پاسخ فارابی به چگونگی ارتباط نفس با ملکوت (روحالقدس) است.
The question raised in the present research is: what concepts does Farabi use in his exposition of the idea of prophethood? Not all disciplines can give an explanation for the relationship between the terrestrial world and celestial world and explain how they are related with one another. The intellectual faculty is unable to understand it. Revelation and prophethood، being the only source of relation between the earth and heaven، are regarded as theological subjects. Farabi uses a philosophical and intellectual approach for expounding it. He explains prophethood by relying on Aristotelian psychology and considering two faculties of the soul، i.e. reason and fancy. Simple and valuable ideas about this kind of relation are detected in Farabi's philosophy. In this regard، he has tried to resolve the problem about the relationship between the philosopher and prophet. According to him، soul has a single inseparable reality; it has hierarchical degrees and faculties which put the body in motion. Therefore، reason and fancy have one single system called "soul". This means that the philosopher and prophet are one person with two particular characteristics. The research’s main finding is the scrutiny of Farabi's answer to the question about the kind of relation that exists between the soul and the celestial world (Holy Spirit).
Machine summary:
"این را میتوان از قیاس تن با جامعه سیاسی و همچنین نسبت عقل و خیال در نفس دریافت فارابی، که فیلسوف وحدتگراست، در جمع کردن آراء دو استاد فلسفه خود یعنی افلاطون و ارسطو بر این نکته تأکید کرده است.
با این ویژگی، که دارای خصوصیت نبوت نیز باشد، وی برای رئیس اول، که همان فیلسوف ـ نبی است، شش شرط میشمارد که عبارتند از: حکمت (فلسفه) عقل تام، ذهن پر تلاش، قدرت بر اقناع، قدرت تخیل، و توانایی جسمی بر جهاد.
» 184 چنانکه عقل و قوه خیال در محملی واحدی به نام نفس قرار دارند پس، نبوت و فلسفه در وجود یک فرد، که همان رئیس اول است، قرار میگیرد و نبی با استفاده از قدرت تخیل خود به انذار رو میآورد.
196 همچنین معقولات بالقوه، یعنی آنها که قائم به ماده و واقع در اشیا جسمانی است، خود به خود نمیتواند معقول بالفعل گردد، بلکه عقل بالقوه و معقولات موجود در اجسام محتاج این است که شیء دیگری آنها را از قوه به فعل درآورد.
حال سؤال این است: در حالی که قوه متخیله امر مادی و غیرمجرد و در ماده است، چگونه منبع (یا مورد) افاضه از عقل فعال میتواند گردد؟ فارابی در پاسخ، به سه موضوع اشاره میکند که عبارتند از: 1.
» 236 چنین انسانی که سه جزء نفس وی هماهنگ باشد، یعنی قوه ناطقه وی (اعم از نظری و عملی) و قوه متخیله وی تحت تأثیر عقل فعال قرار بگیرد، چنین انسانی، کسی است که به وی وحی میشود."