Abstract:
تاملات در باره نفس ناطقه بشری از دیرباز کانون توجه فیلسوفان و متفکران و متالهان بوده و هست؛ در میان فیلسوفان یونان به ویژه ارسطو و کتاب مستقل او (در باره نفس)، تا سایر فیلسوفان مشاء و اشراق و حکمت متعالیه می توان تطور و سیر تکاملی اندیشه در باره نفس را مشاهده نمود. و اینک، در حکمت متعالیه صدرا عوامل مؤثر بر شناخت حقیقی نفس، افزون بر منابع عقلی و شهودی، تعالیم و آموزه های دینی نیز مورد تاکید قرار گرفته است، تا جایی که به باور صدرا عقل و اندیشه آدمی بدون استمداد از وحی و آموزه های دینی، هم چنین بدون ریاضت و تهذیب نفس و تلاش های عملی در فهم و شناخت صحیح از ذات خویش، قاصر، بلکه عاجز و ناتوان است. و این موضوع، رهیافت جدیدی در حوزهٴ معرفت النفس است که مدعی است آموزه های دینی که از سرچشمه وحی می جوشد به یاری دست آوردهای عقل بشری می شتابد تا حقیقت وجودی خویش را به او بنمایاند. و این مطلب عنصر مهمی است که اندیشمندان پیشین کمتر به آن پرداخته اند. لذا، در این تحقیق کوشش برآن است تا به روش توصیفی – تحلیلی نقش سه عامل فوق در شناخت و تهذیب نفس را بر مبنای آراء صدرالمتالهین شیرازی تبیین شود. و لزوم و اجتناب ناپذیر بودن تمسک به دین را برای سالکان طریق معرفت النفس آشکار سازد. براهین عقلی وی در باب تجرد نفس به وجه ایجاز، روش کشفی او و مستندات قرآنی و روایی این متفکر بزرگ اسلامی _به خواست خدا_هدف اصلی پژوهش حاضر خواهد بود.
Machine summary:
ازاینرو،شگفتیهایی از آنان سر میزند که معجزات،کرامات،الهام و وحی ازآنجمله است»(ابن سینا،400،223) از دیدگاه وی،حتی نفس غیر نبی نیز ممکن است که در علم و عمل به حدی ازکمال دست یابد که همطراز با عقل فعال گردد(همان،337)شیخالرئیس همچنین باالهام از حدیث نبوی که فرمود:«من عرف نفسه فقد عرف ربّه»بر آن است که آدمیدر پی معرفت نفس به معرفت رب نایل میشود و از آنجا به تماثل میان عالم کبیر1باعالم صغیر2(همانجا).
همچنین ابن سینا،که در زمینه علم النفس کتب و رسائل متعددی تصنیف نمودهاست ازجمله در رساله حی بن یقطان،با نگرشی متفاوت به مسائل مختلف نفسمیپردازد مسائلی نظیر اثبات قوای نفسانی،تقسیم و تحدید قوای نفسانی،تکاملنفس آدمی از آغاز تا رسیدن به حد کمال،و نیز اثبات جوهریت نفس و جوهرعقلی مفارق،همگی دلالت بر شأن و منزلت والای نفس نزد بوعلی دارد که تلاشمیکند از ابعاد مختلف آن را مورد تفحص قرار دهد؛وی در این رساله،قبل از هرچیز نفس را امری الهی معرفی میکند که با ورودش به طبیعت جسم موجبات حیاتبشری را فراهم آورده است،و آن را مقتضای حکمت الهی برمیشمرد و سیر تکاملیآن را به عنایت الهیه منتسب میکند.
صدرا با نفی آراء پیشینیان که قائل بودند واقعیت حرکت اشیاء چیزی جز«کونو فساد»نیست،نظریۀ خود را مبتنی بر اصل حرکت جوهری استوار میکند و آن رابر جوهر صورت«نفس»نیز تعمیم میدهد،زیرا معتقد است که نفس نیز موجودی&%01402HKJG014G% است که در وجودش اشتداد راه یافته،و این امر سبب میشود که نفس در مرتبۀ ذاتو جوهریّت خود به تکامل رسیده و در اشکال و مراتب وجودی خود تطور یابد ودرجات طبیعی و نباتی و حیوانی و بشری را،تا جاییکه خداوند مقرر فرماید،تمام واستیفاء کند.