Abstract:
کارل گوستاو یونگ در مطالعه روان، به هنر و از جمله ادبیات، توجه فراوان کرده است. او شیوه آفرینش هنری را به دو بخش روان شناسانه و دیدهورانه تقسیم کرده است. شیوه روان شناختی، از خود آگاهی سر چشمه می گیرد، تجربه های عادی و جاری زندگی را در بر دارد و نسبت به شیوه دیدهورانه، منطقیتر به نظر می رسد؛ اما شیوه آفرینش دیدهورانه، از ناخود آگاه برخاسته و فراتر از عقل، اندیشه و درک آدمی است. در این مقاله، نخست در مقدمهای، ارتباط هنر ادبیات و علم روان شناسی و مکتب روان کاوی یونگ را بررسی کرده ایم و سپس شیوه آفرینش هنری دیدهورانه را در دو بخش شعر دیده ورانه و شاعر دیدهور، در چند غزل مولوی، تحلیل و بررسی کرده ایم. به باور نگارندگان، شیوه دیدهورانه یونگ، همان شیوه الهام گونه ای است که در سرودن غز لها، بر مولانا عارض شده است. این شیوه، سیر و روندی را طی میکند؛ یعنی نخست مکاشفه صورت میگیرد؛ سپس به سبب ظرفیتی که در شاعر، برای جذب الهام و تمهید شهود، وجود دارد، شعر ایجاد می شود؛ اما از آنجا که این نوع شعر در وضعیتی خاص شکل می گیرد، زبانش مبهم است و قابلیت تاویل پیدا می کند؛ از این روی، هنرمند دیدهور (در اینجا، مولانا) هم انسانی جمعی است و هم انسانی فرو رفته در دامنه تناقض.
Machine summary:
"ساخت سببی واژگانی(29)نمایانگر اراده و تأثیر مستقیم و بلافصل«حسن»بر رخداد"افتادنکتاب"است در حالی که از جمله(30)که نوعی سببی تحلیلی است،این مفهوم استنباط نمیشودبلکه نوعی تأثیر غیر مستقیم از سوی سببساز«حسن»بر رخداد مورد نظر ادراک میشود: (30)حسن باعث شد که کتاب از روی میز بیفتد.
متأسفانه امروزه برخی مترجمان اغلب به فکر دریافت و انتقال مفهوم اصلی چنین تعبیرهاییهستند و در این راه تنها به بازتاب دادن مفهوم،بدون توجه به کلمات سازنده آن،میپردازند وحقی برای مخاطب در آشنا شدن با اندیشه و فرهنگ متن زبان مبدأ قائل نیستند.
از نظر اصولی،"مترجم ابتدا بهبررسی مقولات فرهنگی متن مبدأ و قیاس آنها با مقولات فرهنگی مقصد میپردازد و در خصوصانتقال این مقولات به ترجمه و یا جایگزینی آنها با مقولات فرهنگ مقصد تصمیمگیری میکند"(همان:182) اما به طوری که در بررسی روشهای ترجمه عناصر فرهنگی گفتیم،هنگامی که یک نمادیا ضرب المثل یا کنایه در هر دو زبان مبدأ و مقصد هم از نظر بازتاب مفهومی و هم از جهتشکل و تصویر احساسی و عاطفی به کار گرفته شده،یکسان باشد،جایگزینی معادل دقیق وهمسنگ آن در زبان مقصد(استفاده از روش الف)در اولویت قرار میگیرد.
در این زمینه برخی معتقدند که«اصطلاحات و ضرب المثلها هر کدام به عنوان یک واحدپیامی یا معنایی باید مورد توجه قرار بگیرند و آنچه برای مترجم مهم است پیام یا معنای هر واحدمیباشد نه معنای تحت اللفظی عناصر زبانی(لغوی و دستوری)تشکیلدهنده پیام.
با توجه به آنچه گفته شد،توجه صرف به مفهوم بدون در نظر گرفتن شکل و تصویرموجود،در ترجمه بسیاری از ضرب المثلها و کنایههای عربی،به معنی جلوگیری از آشناییفرهنگی است که با تعمیم نادرست یک نتیجه در ترجمه از یک زبان به زبانهای دیگر به دستآمده است(از انگلیسی به عربی یا فارسی و..."