Abstract:
در متون دینی عبارت های فراوانی یافت می شود که به گونه ای بر وحدت شخصی وجود دلالت دارند. نگارنده درصدد است مفاد برخی از این متون را تبیین نماید. برای روشن تر شدن مسئله ابتدا به تبیین فلسفی این نظریه از طریق دیدگاه صدرا درباره وجود رابط معلول پرداخته می شود و سپس به روش شناسی فهم آیات و روایات معرفتی اشاره ای کوتاه خواهد شد. آیات و روایاتی که از میان نصوص دینی دال بر وحدت شخصی وجود در این نوشتار آمده، به هشت دسته تقسیم شده اند: آیات دال بر احاطه حق تعالی بر اشیا، آیات دال بر ملکیت حقیقی خداوند نسبت به اشیا، آیات و روایات وحدت اطلاقی او، آیات قرب خداوند، آیات ظهور و بطون حق تعالی، آیات و روایات معیت او با اشیا، آیه فقر ذاتی موجودات و آیات توحید افعالی.
There can be found many cases of evidence for individual unity of existence. The author has intended to explain some of the cases. At first، relying on Sara`s view on the essentially dependent existence of effect، individual unity of existence has been described and، then، the methodology for perceiving the meaning of the verses and traditions presented. The relevant verses and traditions has been classified into eight including those dealing with: Divine superiority to all things، His true ownership، His absoluteness unity، His approximate signs، His Attributes and Essence، His being accompanied with things، essential nothingness of things and action unity.
Machine summary:
"تبیین فلسفی نظریه وحدت شخصی وجود ابتدا باید دو مسئله دیگر فلسفی تبیین شود: الف) براساس اصل فلسفی علیت، هر ممکنالوجود بالذاتی، وابسته به علتی وجودبخش است؛ اما این وابستگی معلول به علت، همانند ربط جسم به مکانش نیست که عرضی باشد؛ چراکه امر عرضی در تقوم موصوف خود نقشی نداشته، موصوف با زوال آن میتواند همچنان موجود باشد؛ درحالیکه اگر ربط معلول به علت فاعلی آن عرضی میبود، باید امکان استقلال معلول از علت فاعلی خود وجود داشته باشد؛ ولی چنین امری مستلزم تبدل ذات آن و خلف در وابستگی وجودی معلول به علت فاعلی است.
. (1419: 1 / 129) بر این اساس، نباید انتظار داشته باشیم مسئله وحدت شخصی وجود در متون دینی به وفور و بهصورت روشن ذکر شده باشد و دراینباره عموم مردم توان فهم آن را از نصوص دینی داشته باشند؛ بلکه آنگونه که در آیات و روایات آمده است، ظاهر بسیاری از نصوص دینی، بینونت و تغایر میان خالق و مخلوق است؛ اما ظهور این متون دینی منافاتی با آن ندارد که متون دیگری بهنحوی دلالت بر دیدگاه وحدت شخصی وجود داشته باشند.
آنچه در آیات و روایات وارد شده است، بهجهت هدایتگری عام آن دو، مشتمل بر همه سطوح معارف الهی است؛ معارفی که عارف و عامی میتوانند از آن بهره بگیرند، ازاینرو بسیاری از نصوص ناظر به معارف، متناسب با سطح ادراک عموم مردم صادر شدهاند؛ اما نصوص فراوانی نیز یافت میشوند که تأمل در مفاد آنها ما را به نظریه وحدت شخصی وجود رهنمون میشود."