Abstract:
فلسفه حق اکنون یکی از شاخههای فربه فلسفه ارزشها گردیده است. به رغم این که تاریخچه ظهور مفهوم «حق» به معنای جدید به سده سیزدهم برمی گردد و از آن پس به تدریج به دست متفکران، از پختگی و پیچیدگی قابل توجهی برخوردار شد. بحث تحلیلی و برهانی پیرامون این موضوع و تشخیص و تفکیک وجوه گوناگون آن، وامدار تلاشهای موشکافانه فیلسوفان و نظریه پردازان سده بیستم میباشد. در این ارتباط، مقاله آقای «جرمی والدرون» نمونهای است از تلاشهای فیلسوفانه در شرح و بسط پارهای از مهمترین موضوعات فلسفه حق. وی در این نوشتار به سه موضوع بسیار مهم «مفهوم حق»، «محتوای حق» و «تئوریهای موجه ساز حق» پرداخته است. اما در آغاز توضیحاتی هر چند کوتاه توسط مترجم، پیرامون سه بحث مقاله آمده است که عمدتا به ذکر نکاتی پرداخته شده که «والدرون» آگاهی خوانندگان از آنها را فرض میگیرد، یا برای روشنی بحثهای وی ضروری به نظر میآیند.
Machine summary:
"برای نمونه، آیا علاوه بر آزادیهای مدنی، انواع حق به کمکهای اقتصادی نیز وجود دارند (Shue,1980)؟ آیا باید ادعاهای فمینیستی [زن گرایانه] یا ادعاهای اقلیتهای نژادی را در قالب حق بیان کرد؟ یا این که ادعاهای مزبور را بایستی با زبان سیاسی رادیکالتری بیان کرد، یا به زبانی که ویژگی متفاوت آنها را از دیگران درجامعه جدا میکند (Williams,1991)؟آمادگی و تجربه پرداختن به نزاعهای نظری مزبور بخشی از جنبش وسیعتر بررسی امور عمومی (public affairs) از دیدگاه فلسفی طی دو دهه اخیر میباشد.
اما این ادعا که فرض مزبور وجود دارد (برای نمونه: Hart, 1995) اکنون به نحو گستردهای کنار گذارده شده است و زبان حق برای اشاره به ادعاهایی به کار میرود که معتقدند نفع فردی باید مورد حمایت قرار گرفته و ارتقاء یابد______________________________1 ـ در این بخش نظر «والدرون» به تئوری حق «جوزف رز Joseph Raz)» معطوف است.
اما اگر کمکهای مزبور را مقرر ندارد، آنگاه نظام «حقوق اموال» (property rights) است که در نظام اقتصادی یاد شده برای مستمندان بسیار پرزحمت و هزینه به نظر میآید، چرا که از آنان میخواهد منابع متعلق به دیگران را برای رفع نیازهای حیاتی خود به کار نگیرند.
«جان رولز» در کتاب خود پیرامون عدالت اجتماعی بر این باور است که مسایل مربوط به توزیع عادلانه را با طرح اصول کلی برای ارزیابی ساختارهای اجتماعی بهتر میتوان مورد بررسی قرار داد تا با وضع حقهای خاص که سهمی از ثروت اجتماعی را به دلیل استحقاق افراد به آنان تخصیص میدهد (Rawls, 1971, pp."