Abstract:
همواره، یکی از اصلیترین مسائل فلسفه و کلام بحث «پیدایش عالم» بوده است که در ادوار مختلف تاریخی، اندیشمندان مواجهه گوناگونی با آن داشتهاند. علامه دوانی به عنوان یکی از نمایندگان مکتب فلسفی شیراز (در قرنهای نهم و دهم)، با اعتقاد به اصالت ماهیت و طرح نظریه «ذوق تأله»، به طرح حدوث دهری عالم پرداخت که نظریهای خاص در باب آفرینش عالم است. تلقی وی درباره حدوث دهری تفاوت مهمی با متکلمان و فلاسفه دارد. از نظر وی، «عالم دهر» جهانی لایتغیر و محیط بر عالم زمان است که موجودات آن فاقد زمان، سیلان، و مقدار میباشند. ملاصدرا (نماینده برجسته مکتب اصفهان)، با اعتقاد به اصالت وجود و طرح حدوث تدریجی زمانی، به تلقی جدیدی در مورد حدوث عالم دست مییابد. تفسیر وی از حدوث ذاتی نیز با توجه به نظریه فقر وجودی «امکان فقری»، متفاوت با نظر سایر فلاسفه است. حاج ملاهادی سبزواری (فیلسوف مکتب خراسان)، با رویکردی کاملا عرفانی، نظریه حدوث اسمی را مطرح نموده است. این مقاله نقش اصالت وجود یا ماهیت را در شکلگیری نظریه «حدوث» نزد حکمای یادشده بررسی میکند.
Machine summary:
"اگرچه طرح مسئله حدوث ذاتی عالم برای فلاسفه مشاء دارای اهمیت بسیاری بوده است و ایشان در مواجهه با آرای گذشتگان و بخصوص متکلمان به بیان نظریات خود پرداختهاند، طرح این پاسخ که بنا به رأی متکلم شیء تنها در لحظه به وجود آمدن خود نیازمند به علت است، از دیدگاه فیلسوف مشایی، مورد قبول نیست؛ بلکه وی مناط نیاز شیء به علت را امکان میداند.
اما باید گفت: طرح اصالت ماهیت در نظریات میرداماد، بر نظریه وی در مورد حدوث دهری عالم تأثیر گذاشته است؛ به گونهای که خود میرداماد نیز معتقد است: ماهیات در وعای سرمد دارای وجود مستقل و محصل نیستند؛ و در وعای دهر، وجود محصل مییابند.
240 به نظر نگارنده، در این قسمت، بر نظریه حدوث دهری و نیز دعوی پایبندی آن به اصالت ماهیت دو نقد جدی وارد است: 1) اگر بتوان مطالب دوانی را در شرح هیاکل، راجع به ازلی بودن فعل خداوند، طوری توجیه نمود که معارض نظریه حدوث دهری نباشند (به این صورت که عالم در مرتبه ذات واجبالوجود، که عین حقیقت وجود میباشد، نابود است و با فیض خداوند، که ازلی شمرده میشود، موجود میگردد)، باز نمیتوان نظریه ذوق تاله دوانی را توجیه نمود؛ زیرا وی صریحا قول به قدیم بودن جهان را نفی میکند.
مرحوم آملی دیدگاه سبزواری و ملاصدرا در مورد حدوث اسمی و تدریجی را مقایسه، و درباره آن، اینگونه داوری میکند: در نظر سبزواری، ماهیات از حدود وجود منبسط و تعینات آن انتزاع میشوند؛ اما وجودات اشیا خارج از صقع ربوبی نبوده و به عنوان تنزلات وجود حق و تجلیات و رشحات آن میباشند (و فرق آنها به تشکیک، و نه به تباین است."