Abstract:
طی دوران حکومت صفویه، به واسطه ارتباط نزدیک حکومت با ساختار نهاد دینی، حیات اقتصادی بسیاری از علما مبتنی بر مواجب دیوانی وکمک های اعطایی از طرف دولت بود، اما بهدنبال سقوط صفویه و انتقال مراکز علمی و فقهی شیعه از ایران به عتبات عالیات، از نظر اقتصادی نیز تحول عمده ای در منابع مالی روحانیت شیعه ایجاد شد. محرومیت علما و مجتهدین از حمایت های مالی دولت، آنان را در شرایطی قرار داد که مجبور شدند تا با تجدید نظردر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی خود، آنها را بر بنیان های جدیدی بنا نهند. در این میان، ارتباط علما با بازار، امکان برخورداری از منابع جدید مالی را به آنان اعطانمود. علی رغم ارتباط دیرینه بازار با روحانیت شیعه به نظر می رسد از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، مفهوم جدیدی از اتحاد بازار با روحانیت ساکن در عتبات شکل گرفت. بررسی ماهیت و نحوه تعامل دوسویه بازار ایران و عراق با روحانیت ساکن در عتبات، در کنار تاثیر ساختار سیاسی دو کشور بر شدت و ضعف این تعامل، اساس مقاله پیش روی را تشکیل می دهد.
During the Safavid rule، due to the close relationship between the government and the structure of religious institution، the economic life of many religious leaders was based on the bureaucratic salaries and aids granted by the government. However، after the fall of Safavids and transfer of the Shia scientific and juridico-religious centres (i.e. seminaries) from Iran to the holy cities of Iraq، a major economic development occurred to the financial sources of the Shia clergy. The deprivation of ulamā (religious leaders) and mujtahids (jurisprudents) from the government’s financial support put them in a situation that they were compelled to rebuild their social and economic structures on new foundations by revising those structures. In this situation، the relationship between ulamā and bazaar (the market) allowed them utilizing a new financial source. Despite an old relationship existing between bazaar and the Shia clergy، it seems that a new notion of the unity between bazaar and the clergy living in the holy cities of Iraq had been formed since the second half of the 19th century.
This paper intends to study the nature and quality of mutual relationship of the Iranian and Iraqi bazaars with the clergy living in the holy cities of Iraq، as well as the effect of the two countries’ political structures on the intensity of this relationship.
Machine summary:
"تا قبل از مرجعیت آیت الله بروجردی در ایران،مجتهدین ساکن در عتبات از شأن و اعتبار علمی و اجتماعی بیشتری نسبت به همتایان خود در ایران برخوردار بودند و بسیاری از علما و روحانیون ساکن در ایران،نقش نمایندگان مراجع ساکن در عتبات را ایفا مینمودند،(النفیس،ص 72)اما افزایش شمار مجتهدین ساکن در شهرهای زیارتی،از نیمۀ دوم قرن نوزدهم،رقابت آنان را بر سر منابع جدید مالی که میتوانست هزینۀ فعالیتهایشان را در عراق تأمین نماید،تشدید نمود؛درحالیکه در چهار دهۀ اول قرن نوزدهم،تعداد کل مجتهدین شناخته شده به عدد دوازده هم نمیرسید،در ابتدای قرن بیستم،از هفتاد نفر در نجف نام برده شده که دعوی اجتهاد داشته و رسالههای خود را به چاپ رسانده بودند،(مرکز اسناد تاریخی وزارت امور خارجه،پروندۀ شمارۀ 37،کارتن 16،سال 1340 ه.
(ویلی،ص 134) نتیجه: از آنچه گفته شد،میتوان نتیجه گرفت که هرچند تعامل بازاریان ایران و عراق با روحانیت شیعۀ ساکن در عتبات،نقش عمدهای در صعود و یا افول جایگاه اقتصادی و اجتماعی این شهرها داشته اما با این حال،کیفیت و نحوۀ این تعامل همواره متأثر از شرایط سیاسی،ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی دو کشور بوده است؛به عنوان مثال،در دورههایی چون حکومت رضا شاه،به واسطۀ سیاستهای ضد مرهبی و تلاش وی برای اعمال محدودیتهای اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی علیه مراجع شیعی،جریان وجوهات به سوی شهرهای مذهبی قطع گردید."