Abstract:
یکی از مسائل چالش بر انگیز و حل ناشده درباره مثنوی، علل پیدا و پنهان تعطیلی مجالس مثنوی در انتهای دفتر اول، و شروع با تاخیر آن در دفتر دوم است. برای این موضوع، هم در مثنوی و هم در آثار معاصران مولانا می توان عللی جستجو کرد، اما هیچ کدام از این اسباب یا عوامل به تنهایی قانع کننده به نظر نمی رسد، از این رو، شارحان و محققان قدیم و جدید، به دنبال عوامل دیگری رفته اند، عواملی که فی المجموع پذیرفتنی می نماید و غالبا از فحوای ابیات مثنوی قابل اخذ و استنباط است. نگارنده در مقاله حاضر، ضمن بیان پیشینه بحث، و نقل لب اقوال و آرای صاحب نظران قدیم و جدید، و نیز استخراج و تشریح آرای مولوی، با قرائت و تاملی تاویلی(نقد هرمنوتیکی) مجموعه این آرا و اقوال را با سه رویکرد(گوینده محور، مخاطب محور و متن محور) دسته بندی و تبیین علی می کند، و به نتایج تازه ای دست می یابد. این تقسیم بندی و رویکرد تازه، خواننده را بیشتر از آنکه به اسباب و عوامل تاخیر توجه دهد، به پیشینه، عوامل، دلایل و درس های پیدا و پنهان معرفتی و سلوکی آن متوجه می کند؛ عواملی که در فهم موارد مشابه دیگر در مثنوی(مانند خاموشی نابه هنگام در دفتر ششم) و غیر مثنوی(مانند علاقه عارفان به خاموشی و مواضع آن در آثار عرفانی) نیز قابل استنباط یا تطبیق است. همچنین با این دسته بندی و تامل تازه نگارنده در منابع برون متنی و درون متنی، برخی اسباب و عوامل ناگفته تاخیر، کشف و توجیه و تبیین می شود که پیشتر بدان ها توجه یا اشاره ای نشده بود. اسباب و عوامل معرفتی و سلوکی و آموزشی، نقش و اهمیت صبر و خاموشی، تشخیص و دستور سلوکی مولوی به خاموشی، توجه به اقتضائات ادبی و بلاغی، نقش مخاطب مطلق و حکمت و اراده او، نقش مخاطبان عام، و نیز توجه به نیازهای متن(مثنوی) و تاثر متن از احوال گوینده و مخاطب از اهم آن عوامل است.
A controvertial and yet- to- be solved issue about Mathnavi is the reasons for discontinuation of Mathnavi of Rumi meetings at the close of Book I and the delayed start of Book II.different reasons could be found for this delay in Mathnavi and works of other poets contemporary with Mowlānā. However، none of there reasons by itself seems convincing enough. Therefore، researchers، both contemporary and those living in previous centuries، have been looking for other reasons، which considered altogether prove to be convincing enough، and can often be inferred from Mathnavi.
In this article، the researcher provides a background to the discussion، presents a summary of the views and ideas of the view holder in the part، explicates Mathnavis ideas and then classifies the ideas and views taking the three speaker- address- and text- oriented approaches and then draws new conclusions this new classification، rather than forvsing on the reasons for the postponement of، mostly high lights the background، reasons and explicit and implicit mystical teachings of Mathnavi. There apply to the understanding of similar cases in Mathnavi (for examples untimely and sudden silent in Book VI and other works (like the mystics interest in keepings a low profile or keeping silent) this new classification explores a number of previously unexplored reasons and factors of delay such as the role of patience and silence، Mathnavis recommendation for silenc، literary and stylistics devices، the address’s role and his wisdom and will، will be brought to light.
Machine summary:
در ابیات بعدتر نیز برای چندمین بار به فواید و نتایج عملی و معرفتی صبر و مهلـت اشاره می کند(٧٠/٢ به بعد) که صبر مفتاح فرج اسـت ٢٣ و ایـن دارو در عـین حـال کـه حجاب های بی بصیرتی را از چشم دل رفع و پاک می کند، به صـاحب خـود نیـز شـرح صدری می بخشد که «نقش ها بیند برون از آب و خاک »، یعنی هم جنبۀ درمـانی دارد، و هم موجب گشایش های معنوی می گردد؛ چنان که در ماجرای مانحن فیه نیز این مهلت و صبر سلوکی برای مولوی و حسام الدین (و شاید دیگر مخاطبان ) موجب تولدی دیگر در معنویت و خلاقیت شده بود و ضمن رفع افسردگی فکر(که در آخر دفتر اول پیش آمده بود) چنان جوششی در جان ایشان ایجاد کرده که تا پنج دفتـر دیگـر(حـدود ٢١ هـزار بیت ) فروننشسته بود.
او در موضع اول ضمن دعوت به خاموشی که با تمهیدات و تمثـیلات متعـدد توجیه و تعلیل کرده ، از مبحث اساسی صبر و لزوم آن بحث می کند، و در بیت آخر، ضمن دعوت (از گوینده یا مخاطب و یا متن ) به صـبر و دوری از شـتاب ، بـه فایـده صبر کردن در رساندن آدمی به آمال و آرزوها(مادی یا معنـوی ) اشـاره دارد؛ و ایـن بحث در آغاز دفتر دوم نیز به تناسب مقام و به منظور تأکید، اما به صورت اشـاره و تمثیل ، بازگویی شده است : مــدتی ایــن مثنــوی تــأخیر شــد مهلتی بایسـت تـا خـون شـیر شـد (1/2) مولوی ، صبر و مهلت را در همۀ امور این عـالم زمانمنـد موجـود، و در عـین حـال ضروری می داند(ر.