Abstract:
فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 و برهم خوردن ترتیبات امنیتی گذشته، سبب بهوجود آمدن فضای ژئوپلیتیک تازهای در منطقه قفقاز شد. در واقع شرایط ویژه جغرافیایی، تنوع قومی، نژادی و مذهبی، میراث دوران سوسیالیسم در ساختارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و موقعیت راهبردی، رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، دگرگونیهای شگرفی را در حوزه قفقاز پدید آورده است. جنگی که میان روسیه و گرجستان بر سر اوستیای جنوبی روی داد، اگر چه با ادعای اعاده تمامیت سرزمینی گرجستان از یک سو و حفاظت از مردم و حمایت از حق تعیین سرنوشت یک قوم از سوی روسیه بود؛ اما در حقیقت منابع کشمکش و بحران قفقاز ریشهدارتر از این موارد و مباحث مربوط به جداییطلبی است. از اینرو در این مقاله بدون پرداختن به تحولات جداییطلبی در گرجستان، به واکاوی و تحلیل زمینههای واقعی بحران در روابط روسیه و گرجستان پرداخته میشود.
While the relations of Iran and Russia with the Central Asian states have been analyzed separately in previous studies، the regional foreign policies of these two countries have not been compared in detail. As a result، it would be difficult to comprehend the extent of the similarities and differences inherent in the foreign policy behaviors of these two key players in the Central Asian region. Understanding the causes of the existing differences in the Central Asian policies of Iran and Russia is also challenging. Comparing the foreign policy goals and actions of Iran and Russia in Central Asia، the authors conclude that maintaining regional security and stability is one of the main foreign policy goals of Iran in this region; and that the Iranian foreign policy makers have preferred bilateral and multilateral cooperation within the framework of regional organizations.
and that the Iranian foreign policy makers have preferred bilateral and multilateral cooperation within the framework of regional organizations.
Machine summary:
برقراری روابط راهبردی با چین و برپا کردن «سازمان همکاری شانگهای» در سال 1996، افزایش نفوذ سیاسی و نظامی در آسیای مرکزی و قفقاز، تأسیس پایگاه نظامی در «ماناس» 3 قزاقستان، برچیدن پایگاه نظامی آمریکا در ازبکستان از راه سازمان همکاری شانگهای در سال 2005، مخالفت شدید با تصمیم دولتهای آذربایجان و گرجستان برای پیوستن به ناتو و نزدیکی به ایران را باید مهمترین سیاستهای شرقگرایی و ضد غربی پوتین دانست.
عدهای چون «آندری ریابف» 3 نیز بر این باورند که این تغییرها، کرملین را مجبور خواهد کرد تا متوجه شود که روندی که منجر به این تحولات رنگی در کشورهای همسایه خود شده است بهدلیل دشمنی علیه روسیه است، بنابراین توصیه میکرد که روسیه باید در اندیشه فرصتهای طلایی باشد تا روند کنونی و تحولات ناخوشایند در قفقاز و آسیای مرکزی، از حالت ناپایداری به وضعیت ثبات گذشته بازگردد و مسکو از هیچ کوششی حتی نظامی در این مسیر نباید دریغ کند2007, p.
توافق روسیه برای خروج نیروهای نظامی، لجستیکی و برچیدن پایگاههای نظامی خود از گرجستان تا سال 2008 ، از دیگر نمونههای نارضایتی مسکو از تفلیس بود که بحث عضویت در ناتو نیز به آن افزوده شد و خشم مقامهای روسی را دو چندان کرد.
8 Hancilova and Frichova) در مجموع نگرانی روسیه نسبت به حضور ناتو در گرجستان این است که در هر صورت تحقق این امر در حوزه نفوذ و حیات خلوت خود، بیتردید راهبرد دومینو را نسبت به جمهوریهای دیگر نیز فراهم میآورد و این مسئله برای روسیه جبرانناپذیر خواهد بود.