Abstract:
تجربة زمان مثل هرچیز دیگری در جهان میتواند در هر متنی نمود پیدا کند. عنصر زمان، عنصر سازهای متن بهشمار میآید. مختصة روایت به این است که در آن، زمان مؤلفة اصلی ابزار بازنمایی (زبان) و شیء بازنموده بهشمار میآید. بنابراین، زمان در پرتو روابط گاهشماری میان داستان و سخن بازنمونندة آن معنا مییابد. با تحلیل زمان داستان و زمان سخن بازنمونندة آن، نشان داده میشود که در هر چهار نمایشنامة مورد بررسی در این پژوهش، روایت دارای دو نوع زمانمندی است: زمانمندی یادوارهای و زمانمندی خطی. زمانمندی خطی خصلتی دراماتیک به متن میدهد و زمانمندی یادوارهای خصلتی روایی. زمانمندی یادوارهای همیشه در پیوند با مکان خاصی قرار میگیرد و بهنوعی میتواند نشاندهندة ذهنیت زنانة حاکم بر متن باشد. در این مقاله، برآنیم تا نشان دهیم درحالی که در هر چهار نمایشنامه هر دو زمانمندی وجود دارد، در هر نمایشنامهای که در آن زمانمندی خطی غلبة بیشتری دارد، متن خصلت دراماتیک دارد و هر نمایشنامهای که در آن زمانمندی یادوارهای غلبه دارد، متن خصلت روایی دارد.
Machine summary:
"با تحلیل زمانداستان و زمان سخن بازنمونندۀ آن،نشان داده میشود که در هر چهار نمایشنامۀ موردبررسی در این پژوهش،روایت دارای دو نوع زمانمندی است:زمانمندی یادوارهای وزمانمندی خطی.
روش تحقیق در این مقاله،کتابخانهای است و در خوانش نمایشنامهها از روشتحلیل توصیفی استفاده کردهایم،سپس از دو گونه زمانمندی:زمانمندی یادوارهای وزمانمندی خطی سخن گفته و ارتباط آنها را با ذهنیت زنانه نشان دادهایم.
این پیوند زمان یادوارهای-مکان را در هر چهار نمایشنامۀ«افسون معبد سوخته»،«خوابدر فنجان خالی»،شکلک و اسبهای خاکستری میبارند اثر نغمه ثمینی میتوانیافت که به طور ضمنی ذهنیتی زنانه را در نحو روایت وارد میکند.
در نقطۀ A که انتهای تابلوی هشتم و پایان نمایشنامهنیز است،فرامرز خان با سمی که ماهرخ در فنجان قهوهاش میریزد از پا درمیآید؛در حالی که همزمان فرامرز و مهتاب نیز هستند و صدای آزاردهندۀ افاف نشانمیدهد چگونه گذشته و حال زمانمندی خطی و یادوارهای در یک نقطه به هممیرسند؛نقطهای که هم آغاز است و هم پایان.
روان مادر،مادیان،سرباز بدون سر،سیتا و زن-مرد هر کدام به نوعی بیش از آنکهع درگیر دیالوگ با سیاوش باشند،در حال روایتداستان او و تفسیر آناند و بیشتر گفتار آنها رو به مخاطب بیان میشود؛در حالی که بهقول ایبسن یک درام تنها در تمامیت خود است که به نویسنده تعلق دارد و این پیوند درموجودیت آن به عنوان اثری دراماتیک مؤلفهای حیاتی به شمار نمیآید.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتیجه گیری بررسی نحو روایت چهار نمایشنامۀ«افسون معبد سوخته»،«خواب در فنجان خالی»،شکلک و اسبهای آسمانی خاکستری میبارند اثر نغمه ثمینی نشان میدهد در هر چهارنمایشنامه،زمانبندی حاکم بر سخن بازنمونندۀ،دنیای داستانی،یادوارهای است."