Abstract:
اندیشمندان حوزهی اقتصاد سیاسی و معرفت روابط بینالملل با استناد به روندهای جاری در نظام بینالملل، قرن بیست و یکم را قرن ژئواکونومیک نامیدهاند؛ چراکه براین باورند یکی از چالشهای مهم جهانی در این قرن، چالش بر سر انرژی است و مسألهی امنیت انرژی از مسائل مهم پارادایم اقتصاد سیاسی اینقرن، خواهد بود. در همین ارتباط، نظریه پردازان روابط بینالملل و از جمله کارکرد گرایان و منطقه گرایان، بر این باورند که توسعهی همکاریهای اقتصادی، از روشهای مناسب برای ایجاد همگرایی درمناسبات بینالمللی و ایجاد صلح وثبات به ویژه در میان کشورهای یک منطقه است. با توجه به این مهم، گسترش همکاریهای راهبردی ایران با کشورهای هند در عرصهی انرژی را میتوان اقدامی راهبردی در راستای تأمین منافع و امنیت ملی کشورهای منطقه ارزیابی نمود؛ اما چنین به نظر میرسد که تحقق چنین ایدهای با موانعی جدی مواجه باشد؛ پرداختن به این موضوع، مهمترین هدف اصلی در انجام این پژوهش میباشد.
Machine summary:
"چراکه این موقعیت ممتاز به نوبهی خود میتواند ایران را به یکی از قطبهای قدرت منطقهای و نیز جهانی در عرصهی تولید و نیز انتقال انرژی تبدیل نماید(Matutinovic,2009; Omonbude , 2007:6188-6194) با عطف توجه به این مطلب که در ساختارنوین اقتصاد سیاسی بین الملل، یکی از شاخصهای بنیادی قدرت هژمون، کنترل بر منابع، خطوط و مسیرهای انتقال انرژی است؛ شکلگیری ایدهی احداث «خط لولهی صلح» « Peace Pipeline» به سوی کشورهای شبه قارهی هند، گامی مهم در راستای اجرای سیاست نگاه به شرق و توسعهی همکاریهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران و همگرایی در روابط بینالمللی و نیز تأمین منافع ملی کشور در این منطقه از جهان تلقی میشود.
هر چند که پروژهی انتقال خط لولهی گاز از عمان به هندوستان نیز به دلیل ، عدم دسترسی دو کشور به فناوریای که بتواند از عمق 800 متر به فعالیت بپردازد عملیاتی نگردیده است؛ بنابراین دو کشور برای تحقق چنین پروژهای نیازمند به مشارکت سرمایه گذاری خارجی و نیز جلب همکاری کمپانی های کشورهای پیشرفته می باشند؛ امری که برقیمت تمام شدهی گاز، اثر گذار بوده، توافق دو کشوردرخصوص قیمت گاز انتقالی را با مشکل مواجه می سازد (Ibid: 769;Verma,2007:3280-3300) فشارهای ساختاری ازآنجا که پروژهی خطلولهی صلح، علاوه بر تأثیرمستقیم اقتصادی، رخدادهای سیاسی و مناسبات کشورهای منطقه را نیز تحت تأثیرخود قرار میدهد؛ طبیعی است که واکنش قدرتهای برتر، از جمله آمریکا و دولتهای همراه را که در طی سه دههی گذشته، از پشتیبانان بزرگ سیاست تحریم« Sanction» علیه ایران بودهاند، به دنبال داشته باشد."