Abstract:
چکیدهدر این مقاله به سه مطلب دربارة فلسفة علم فقه پرداخته شده است: در مطلب اول تلاش شده است تا با استقصایی نه چندان کامل، کاربردهای سه واژة «فلسفه» «علم» و «فقه» توضیح داده شود، سپس معنا و مراد از این سه واژه بیان شود و سرانجام تعریفی از فلسفة علم فقه ارائه گردد.در مطلب دوم پس از بیان ویژگیهای ساختار مطلوب در یک علم، ساختار کلی فلسفة علم فقه در یک مقدمه و چهارده محور اصلی پیشنهاد شده است.در مطلب سوم اولویتهای پژوهشی در محورهای پیشنهادی بررسی شده، و پس از بیان معنا و اقسام اولویت، سه ملاک بهعنوان اولویت پژوهش مطرح گردیده است و بر اساس این ملاکها، محورهای دارای اولویت در بحث فلسفة فقه بررسی شده است.
Machine summary:
"علم به این معنا هدف، مبادی، موضوع، مسائل، منابع و روش دارد و به همین معنا فقه یک رشتة علمی است و میتوان به بررسی و تحلیل عقلانی آن پرداخت و بهتعبیر دیگر، آنرا موضوع علم دیگری قرار داد و فلسفة علم فقه را تدوین کرد.
از همینرو جا دارد ابتدا ویژگیهای ساختار مطلوب را ذکر کنیم: 1) همة مسائل اصلی یک رشتة علمی را در برداشته باشد و تا آنجا که ممکن است جامع باشد؛ 2) دربردارندة مسائل علم دیگری نباشد و بهاصطلاح، مانع اغیار باشد البته، اگر یک رشتة علمی پاسخگوی نیازها و رسالتهایی که برای آن رشتة علمی در نظر گرفته شده است، نباشد و درصدد باشیم آن رشتة علمی را با توجه به رسالتی که دارد توسعه دهیم میتوان از مسائل علم دیگر استفاده کرد؛ بلکه تمام مسائل یک علم را بخشی از علم مطلوب و مورد نیاز قرار داد.
ج) اکتفا به دیدگاههای رایج و مشهور در برخی از محورهای پیشگفته یک دیدگاه مشهور و رایج شده است؛ در حالیکه میتوان دیدگاههای دیگری را هم مطرح کرد بلکه شاید بتوان دیدگاههای دیگر را ترجیح داد از اینرو تحقیق در برخی از محورها به این ملاک، اولویت بیشتری دارد؛ برای نمونه دیدگاه رایج این است که موضوع علم فقه « فعل فرد مکلف» است ولی آیا میتوان موضوع علم فقه را وسیعتر دانست بهگونهای که هم فعل فرد مکلف را دربرگیرد و هم اینکه فقه احکامی را برای «جامعه به ما هی جامعه» صادر نماید."