Abstract:
در این مقاله تعبیر متفاوتی از نواندیشی دینی ارائه شده که فاقد وجه پارادکسیکال است و مستلزم هیچ عدول و تنازلی از «دین» و انصراف از «نوگرایی» هم نیست. این تعبیر از نواندیشی دینی را می توان از ترکیب دو پدیده فکری- اجتماعی رایج در ادیان جهانی مدعی خاتمیت، یعنی «احیا» و «اصلاح» دینی به دست آورد. مقاله پس از واکاوی و تشریح این مفاهیم، به سراغ سه شخصیت دینی آشنا در تاریخ معاصر ایران می رود تا مصادیقی از احیاگری و اصلاح طلبی «واگرا» و «توامان» را معرفی نماید. مقایسه رویکرد و عملکرد امام خمینی با شیخ فضل الله نوری و میرزای نایینی از علمای فعال عصر مشروطه می تواند ضمن نشان دادن وجوه تمایز و امتیاز جریان توامان احیا و اصلاح، بر یکی از مصادیق محقق نواندیشی دینی در ادوار اخیر ایران، پرتوی بیفکند.
Machine summary:
"مدعای این مقال با اتکای به نکات پیشگفته در باب«نواندیشی دینی»،«دین»و مفاهیممراد شده از«احیا و اصلاح»،این است که مواضع شیخ و میرزا در عصر مشروطه و در رویارویی بایکدیگر،از مصادیق نزدیک و قابل انتساب به احیاگری و اصلاحطلبی واگرایانه بوده است و درمقابل میتوان از امام به عنوان مصداق صادقی از نواندیشی دینی که به هم آورندۀ رویکرد احا واصلاح دینی است،یاد کرد.
ما تمایزات امام با شیخ و میرزا را در ادامه،در قالب همین سه خصوصیت،بررسی و دنبالخواهیم کرد و نشان خواهیم داد که چگونه جریان توأمان احیا و اصلاح قادر است ضمن حفظ وتقویت نقاط مثبت هر یک از این دو جریان،از دچار شدن به عوارض منفی آنها در وضعیتهایواگرا مصون بماند.
شیخ و میرزا را اگرچه نمیتوان از این حیث در طیق مقابل،یعنی سکوتگرایان سیاسی قرار داد؛در عین حال همچنان در فاصلۀ معناداری با حضرت امام قرار دارند که قائل به ضرورت تلاش وتمهید شرایط برای برپایی حکومت دینی در عصر غیبت بودند.
معلم نیست که مبنای ایشان در تفکیک میان امور سلطنت از امور عامهکه اولی را از دایرۀ شمول احکام شرع و مداخلۀ مراجع دینی خارج میسازند(ترکمان 1362:59-58،67،104،110،329،365؛نایینی 1334:89)چیست؟چه عرصهای از امور سلطنتی را میتوان تصورکرد که تأثیراتی بر امور عامه نداشته باشد؟فرض و قبول چنین تفکیکی ضمن آنکه با تعریف ذاتیدین،چنانکه آمد،مغایرت دارد؛گام بلندی به سوی عرفی شدن فرد و جامعه بوده است و عجیباست که شیخ با وجود مشرب اصولی،وقوف لازم را بدان ندارد."