Abstract:
در قرن چهاردهم هجری اندیشمندانی به تفسیر بر مبنای ترتیب نزول قرآن روی آوردند. هدف اساسی اینان آگاهی بر مفاهیم قرآن بر اساس حکمتی است که در سیر تدریجی نزول آیات نهفته است؛ چرا که خدای تعالی بر اساس شرایط فرهنگی- اجتماعی عصر نزول آیه های قرآن را نازل می نمود؛ اما بنا به دلایلی روا نیست به این شیوه تفسیری روی آورد: نخست این که با این شیوه تفسیر، حکمت الهی در چینش آیات و سوره های قرآن که از آن به علم مناسبت بین آیات و سوره های قرآن یاد می شود، نادیده گرفته می شود و دیگر این که یک ترتیب متقن از سیر نزولی سوره های قرآن، چه رسد به آیات آن، در دست نیست و مکی یا مدنی بودن سور و آیات نیز به همین صورت است: جمعی از سوره های قرآن کریم یکباره نازل نشده؛ بلکه آیاتی یا بخش اعظمی از آن زمانی و بقیه در زمانی دیگر نازل شده است و گاه بخشی از یک سوره مکی و بخشی دیگر از آن مدنی است.
Machine summary:
"او چنین ادامه میدهد:حق این است که امکان دست یابی به ترتیبیصحیح از نزول تمامی سورههای قرآن کریم نیست و ترتیبی که مستند به اسناد قوی ومحکم باشد،وجود ندارد و سخن گفتن از ترتیب سورهها بر اساس نزول،سخنی توأمبا گمان است؛ولی نهایتا نتیجه میگیرد که این سخنان به معنای غیر صحیح بودنتمامی روایات ترتیب نزول یا عدم اعتماد بر آنها نیست؛چرا که سیاق،نظم و مضامینسورههای مکی میرساند که بیشتر آنها به یک باره یا به صورت فصولی ملحق بهیکدیگر نازل شده،و سورهای تازه فرود نمیآمده،مگر این که سوره پیشین به پایانرسیده بود و مضامین این سورهها و سور مدنی نمایانگر این است که بسیاری ازروایات ترتیب نزول صحیح بوده و یا نزدیک به صحت است و به هر حال این استنادبه ترتیب نزول برای آنچه مد نظرمان بوده و راهی که آن را ترسیم نمودهایم،مفیداست و به خصوص به دلیل این که میتوان صورتهای تنزیل قرآن را مرحله بهمرحله دنبال کرد و به فضای این صورتها آگاه شد؛چرا که به فهم بهتر قرآن وحکمت تنزیل کمک کرده است(همان،13/1 و 125) گفته دروزه نشان میدهد که این شیوه تفسیری بر یقینیات ابتنا نیافته است وروایات مصحف امام(ع)و هم روایات ترتیب نزول قطعی و یقینی نیستند و حال جایاین پرسش است که آیا نتیجه این مقدمات میتواند به فهم بهتر قرآن و حکمت تنزیلکمک کند؟ 3."