Abstract:
طرح مساله: رفاه اجتماعی به عنوان مجموعه ای سازمان یافته از قوانین، مقررات، برنامه ها و سیاست ها که در قالب موسسات رفاه و نهادهای اجتماعی به منظور پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی و تامین سعادت انسان اریه می شود، یکی از جنجال برانگیزترین موضوعاتی است که پیرامون آن مباحث و آراء گوناگونی ابراز شده است. از طرف دیگر با توجه به سطح توسعه یافتگی ملل، رژیم های رفاهی مختلقی در جهان معاصر ظهور کرده اند. در این نوشتار ابتدا با توجه مفهوم کالایی زدایی (decomodification) به بررسی و تحلیل انواع رژیم های رفاهی با تاکید بر دولت رفاه می پردازیم و در ادامه جایگاه نظام رفاهی ایران بررسی می شود.
روش: نوشتار حاضر، تحلیلی ـ توصیفی و مبتنی بر نظریه های اقتصاد رفاه و اقتصاد بخش عمومی بوده و در آن از منابع کتابخانه ای استفاده شده است.
نتایج: بین رفاه اجتماعی و سطح توسعه یافتگی یک کشور این ـ همانی وجود دارد. سه نوع رژیم رفاهی در حال حاضر قابل تشخیص است که عبارت اند از دو رژیم فرا رفاهی عدم تامین و تامین غیررسمی و دیگری رژیم دولت رفاه. رژیم اخیر خود شامل سه رویکرد پسماندی، مشارکتی و حداکثری است که این تقسیم بندی مبتنی بر نظریه همگرایی است. به رغم انتقاداتی که از رژیم دولت رفاه صورت گرفته این رژیم به عنوان کارآمدترین رژیم در ایجاد رفاه حداقلی ابناء شناخته شده است. رژیم رفاهی در ایران رژیم دولت رفاه نیست.
Machine summary:
"دولت رفاه باارائۀ خدمات رفاهی به فقرا و طبقۀ متوسط از یک سو هزینههای فراوانی را بر سرمایهداریبازار آزاد تحمیل میکندو مانع انباشت بسیار سرمایه میشود،که از این جنبه،منفورسرمایهداری است،ولی از سوی دیگر با ایجاد مشروعیت برای آن به حیات و استمرار آندر جوامع مختلف با حفظ فاصلههای طبقاتی کمک میکند.
egarffus lasrevinu o} توسعۀ برنامههای رفاهی نیم قرن بعد مورد توجه قرار گرفت!این سوال پیش میآید کهچرا حرکت به سمت گسترش دولت رفاه این همه مدت به درازا کشید؟در پاسخ بایدگفت سلسله عواملی دست به دست هم دادند تا به تدریج هزینههای رفاهی افزایش یابندکه به برخی از آنها اشاره میشود:دلیل عمده را میتوان در فرایند صنعتی شدن دانست کهمستلزم برنامههای رسمی حمایتی در موارد بیماری،بازنشستگی و...
با جهانیشدن،قدرت دولت در زمینۀ سیاستهای مالی کاهش مییابد،بازارهای کار انعطافپذیرمیشوند(کازینز،1382:59)،قدرت از اتحادیههای کارگری به سازمانهای کارفرماییمنتقل میشود،کارهای پارهوقت و نیمهوقت بسیار میشوند،شانس بهبود وضع کارگرانغیر ماهر کاهش مییابد(میجلی،1378:46-45)،هزینههای رفاهی و خدمات اجتماعی بهدلیل پیگیری سیاست کاهش کسری بودجه و مالیات تنزل مییابد،حاکمیت ملی تضعیفمیشود،افزایش بازیگران فراملی نقش دولت را کمرنگ میکند؛همچنین جهانی شدنانتخاب سیاست چپ میانه را دشوار ساخته،موجب محدودیت دولت در تنظیمسیاستهای اقتصادی-اجتماعی شده که این امر به افول سیاستهای رفاهی منجر میشود(بشیریه،1384:186)و پایان ایدئولوژی دولت رفاه را،که محصول عصر صنعتی است،اعلان میدارد.
بهطور کلی گرچه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یکی از قویترین پشتوانههاییک دولت رفاه کارامد و عادلانه محسوب میشود(دادگر،پیشین:117)و بسترهای قانونیلازم جهت نیل به دولت رفاه در ایران مهیاست(برای دیدن نظر مخالف ببینید:شریفزادگان،1380)،در شرایط حاضر اساسا نمیتوانیم از تاسیس دولت رفاه در ایرانسخن بگوییم و تشکیل وزارت رفاه و تامین اجتماعی گرچه خود عاملی مهم در جهت نیلبه این هدف است،به معنای تاسیس دولت رفاه نیست."