Abstract:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه «آستانه گذری» با فرآیندهای هشیاری که در فعالیتهای لوب پیشانی، ریشه دارند، و با توجه به نقش جنسیت انجام گرفته است. بدین منظور 266 دانشجو علاوه بر مقیاس «آستانه گذری» به پرسشنامههای فرایندهای خودشناختی، شامل بهوشیاری، خودشناسی انسجامی و خودمهارگری پاسخ دادهاند. تحلیل دادهها نشان میدهد که زنان در «آستانه گذری» نمرههای بالاتری دارند. همچنین ارتباط فرایندهای خودشناختی با هم مثبت و قوی بوده، اما نمرههای آزمودنیها در مقیاس «آستانه گذری» با فرایندهای خودشناختی، رابطه منفی دارد. بر پایه این یافتهها «آستانه گذری» به عنوان گونهای از هشیاری که در ناحیه گیجگاهی ریشه دارد، با فرایندهای خودشناختی به عنوان هشیاریهای مرتبط با ناحیه پیشانی، رابطه تقابلی دارند. بالاتر بودن نمره زنان در «آستانه گذری»، توجیهی برای بالاتر بودن گرایشهای معنوی آنان است.
The present research aims at comparing "transliminality" and consciousness processes which are rooted in the activities of frontal lobe taking into account the gender role، as well. So، 266 university students filled out questionnaires of self-cognition processes which included consciousness، cohesive self-cognition، and self-control. Data analysis shows that women have higher scores on "transliminality". Furthermore، the relationship between self-cognition processes is positive and strong، but the relation of subjects’ scores on "transliminality" scale with self-cognition processes is negative. According to these findings، "transliminality" - a kind of consciousness rooted in temporal lobe - has a reciprocity relation with self-cognition processes - which are forms of consciousness related to frontal lobe. Women’s higher scores on "transliminality" are ascribed to their higher spiritual tendencies.
Machine summary:
"با توجه به اینکه پژوهشها نشان داده است که این سازهها با نواحی متفاوتی از مغز مرتبطاند، چگونگی رابطه این سازهها با هم در مرکز توجه نگارندگان، قرار گرفته است؛ آیا هشیاریهایی که متأثر از مناطق پیشانیاند با هشیاری که متأثر از لوب گیجگاهی است رابطه دارد؟ بررسی نقش جنسیت با توجه به ادعای تالبورن، و پژوهشهای روانشناسی دین اهمیت دارد.
یافتهها نشان داده است که دانشجویان دختر و پسر تنها در آستانه گذری با هم تفاوت معنادار دارند؛ دختران در این مقیاس نمره بالاتری گزارش کردهاند (جدول 1)، از این رو، تحلیل همبستگی دادهها در دانشجویان دختر و پسر به عنوان دو گروه اجرا شد.
این رابطه برای دختران به طور قابل ملاحظهای قویتر است، بهگونهای که در پسران از سه فرایند خودشناختی، تنها رابطه بهوشیاری با آستانه گذری معنادار است.
یافتههای پژوهش از این موضوع حمایت میکند که فرایندهای خودشناختی بیش از آنکه با کارکرد لوب گیجگاهی مرتبط باشد، از فعالیت مناطق دیگری چون قشر پیشانی متأثر است.
, "Comparative analysis of integrative self-knowledge, mindfulness, and private self-consciousness in predicting responses to stress in Iran", International Journal of Psychology, v 45(2), 2010, p 147-154.
, "Integrative self-knowledge scale: Correlations and incremental validity of a cross-cultural measure developed in Iran and the United States", The Journal of Psychology, v 142(4), 2008, p 395-412.
WHOQOL SRPB Group, "A cross-cultural study of spirituality, religion, and personal beliefs as components of quality of life", Social Science & Medicine, v 62, 2006, p 1486-1497."