Abstract:
پس از رحلت پیامبر و به خلافت رسیدن ابوبکر، مسلمانان دست به یک سلسله فتوح دامنه دار زدند. قسمت اعظم این فتوح در مناطق مسیحی نشین انجام پذیرفت. مصر که از جمله مراکز مسیحی درآن روزگاران بود، در مدت کوتاهی به تصرف مسلمانان درآمد و ایشان توانستند بر اسکندریه، یکی از مراکز چهارگانه مسیحیان دست یابند. واکنش مردم مصر در مقابل مسلمانان بسیار قابل ملاحظه بود. قبطیان در مقابل مسلمانان نه تنها مقاومت نکردند، بلکه از آنها استقبال هم نمودند. این کنش از اصول چندگانه و متفاوتی سرچشمه می گرفت که باید در بستر جامعه آن زمان بررسی گردد و در راستای همین امر به اوضاع دینی، موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مصر توجه نمود. پس از فتح مصر، رفتار مسلمانان نیز با قبطیان به عنوان اهل کتاب حایز اهمیت است. قبطیان توانستند در سایه حکومت اسلامی، آزادی دینی راکه سالها در دوران حاکمان مسیحی ازآن محروم بودند، باز یابند. در این پژوهش، ضمن تشریح چگونگی فتح مصر، به بررسی علل پیروزی مسلمانان، عملکرد مسیحیان در مواجهه با مسلمانان و وضعیت آنان بعد از فتح پرداخته شده است.
After the Prophet passed away and Abu-Bakr was assigned as the caliphate، Muslims started a chain of foreign conquests، primarily in the Christian territories. Egypt at that time was one of the Christian’s centres soon to be conquered by Muslims. Through Egypt، Muslims also gained access to Constantinople، another one of the four centers of Christianity.
Egyptians’ response to the Muslims was significant. The Coptics not only showed no resistance against Muslim invaders، but also welcomed them. This behaviour stems from a complex set of principles that should be examined in the social context of the time. With this respect، the religious، political، social and economical situation of Egypt should be taken into consideration. During this time، the behavior of the Muslims toward the Coptics was conspicuous. Under the aegis of Islam، Coptics were able to profit from the religious freedom، something which they were lacking under Christian rulers. This study along with the explanation of the Egyptian conquest، deals with the reasons for the Muslims’ victory and their situation after the conquest
Machine summary:
عمرو بن عاص درجاهلیت برای تجارت به مصرسفر کرده بود وبا راههای آن آشنایی داشت( ابن عبدالحکم، 1416: 127)، از این رو، هنگامی که عمر،خلیفه دوم درجابیه بود، از او خواست تا اجازه دهد برای فتح مصر حرکت کند خلیفه تمایلی بدین کار نداشت(همان: 130).
گفته شده است نامه در رفح به دست عمرو رسید، اما وی نامه را از قاصد نگرفت تا نزدیک عریش رسید، آنگاه نامه را بگشود و خواند و فرمان حمله به مصر را صادرکرد (ابن عبدالحکم،1416: 131ـ 132 ) عمرو عریش را آسان گشود ( همان: 134) دراین زمان حاکم مصر فردی به نام کوروس بود که مسلمانان او را مقوقس میخواندند(حتی، 1366: 207) او خود قبطی بود و از طرف رومیان برآن دیار حکومت میکرد.
چنانکه پیش از این ذکر شد، از همان آغاز هجوم مسلمانان، در فرما، قبطیان، مسلمانان را برای تصرف شهریاری کردند (همان:135) پس از فتح بابلیون و پذیرفتن صلح از سوی حاکم مصر مقوقس قبطیان عملا در فتوح شرکت و مسلمانان را یاری میکردند.
نفرت قبطیان از حاکمان خود تا بدان حد بود که در آغاز حمله مسلمانان به مصر ابومیامین اسقف یعقوبیان به آنان دستور داد: « در این زمان که برای روم دولتی نمانده و ملکش از هم گسیخته، به پیشواز آنها روند» و امر به یاری مسلمانان داد(همان) پس از فتح اسکندریه به دست مسلمانان، هنگامی که بنیامین به اسکندریه واردشد چنین گفت: « نجات و اطمینان را که در جستجوی آن بودم، بعد از مظالم و خونریزی ظالمان یافتم».