Abstract:
حملۀ غلزاییهای قندهار به اصفهان و سقوط این شهر را باید پایان عمر سیاسی صفویان دانست؛ اگرچه تهماسب دوم توانست پس از اخراج غلزاییها مدت کوتاهی حکومت نماید. در همین دوران اشغال اصفهان و حتی پس از آزاد سازی این شهر از سپاهیان اشرف، مدعیان متعددی در گوشه و کنار کشور و با عناوین مختلف داعیۀ حکومت داشتند. بیشتر این مدعیان افراد فرصت طلب، مجهول الهویه و با توان نظامی و اعتبار ضعیفی بودند. اما در این میان، کسانی نیز دیده میشدند که ادعای آنان بسیار پررنگ بود. سادات مرعشی نمونۀ مشخصی از این مدعیان بودند که برای دستیابی به حکومت بسیار تلاش میکردند.سید احمدخان مرعشی صفوی اولین مدعی پادشاهی از خاندان مرعشی پس از سقوط اصفهان بود. اگرچه او ابتدا و برای دفاع از صفویان با تهماسب همراه شد، پس از مدتی از او جدا گردید به اقداماتی دست زد که به اعلام رسمی پادشاهی او در کرمان انجامید.دورۀ سه سالۀ فعالیت او در جنوب و جنوب شرقی کشور آن هم در دورانی که تهماسب به شدت در موضع ضعف قرارداشت و اشرف افغان موفقیتهای چشمگیری درداخل و در مناسبات خارجی به دست آورده بود بسیار مهم است. او در این دوره با نام احمد شاه به ضرب سکه اقدام نمود و درباری تشکیل داد که توجه نمایندگان کمپانیهای خارجی رانیز جلب کرد. این مسأله نشان میدهد که او از بحران مشروعیت صفویان در آن مقطع استفاده کرد؛ هرچند در نهایت موفق نشد تا این افتخار را داشته باشد که به عنوان مؤسس سلسلهای در تاریخ ایران شناخته شود. این پژوهش بر آن است تا دوران فعالیت و پادشاهی سیداحمد خان مرعشی، ارتباط این ادعا با بحران مشروعیت صفویان و دلایل ناکامی او در این رویارویی را بررسی کند. روش تحقیق، کتابخانهای است واین مقاله به شیوۀ توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل موضوع میپردازد.
The end of Safaviete political era is contemporaneous with the crisis of overthrowing of Esfahan through the attack of Ghandharian Ghalzaeies. After Ghalzaeies deportation the Tahmasb II governed for a short period. There were many sovereignty claimant during the period of Esfahan`s occupation and even after it`s release. Some of them were equipped adequately than others. Sadat Marashi was the distinct example of the claimants who had a great trial to have the sovereignty. The first kingdom claimant of Marashi dynasty after Esfahan`s overthrow is Sayed Ahmad Khan Marashi Safavi. Although at the beginning he accompanied Tahmasb to defend Safaviete، he abandoned him after a short time. Sayed Ahmad Khan Marashi Safavi had initiated proceedings that brought about his kingdom`s official announcement in Kerman. The period of his three-year proceedings in South and Southeastern of country is very important; although، Tahmasb was weakening and Ashraf Afghan was successful in his domestic and overseas acts. He minted coins with Ahmad Shah`s name and ran a court which was noticeable for most of foreign companies. It is obvious that he used Safaviete crisis legitimacy in that period; however، he could not have the honor of being a dynasty promoter in Iran`s history. The method of this survey is through Library sources and it is a descriptive-analytic study.
Machine summary:
با وجود اینکه سید احمد از خاندان مرعشی بود، به دلیل آنکه مادر میرزا محمد داوود، عز شرف بیگم نبیرۀ شاه عباس صفوی بود عنوان صفوی در ادامۀ نام این خاندان دیده میشود.
سید احمد با جدا شدن ازشاه صفوی پا به عرصه ای گذاشت که ازاو به عنوان بهترین فرددر میان مدعیان پادشاهی یاد شده است (فلور،1367: 30)؛ عرصۀ داعیۀ حکومت و سلطنت و تلاش برای فراهم کردن اسباب این ادعا.
سیداحمدخان مدعی پادشاهی در ایران سقوط اصفهان و تسلیم تاج شاهی به محمود غلزایی به وسیلة شاه سلطان حسین از یک سو و غافل شدن تهماسب از مأموریتی که داشت به همراه ناتوانی او در این امرازسوی دیگر فضایی را ایجاد کرد که شاخص دورۀ هرج و مرج بود؛ دوره ای که مشروعیت حاکمیت با بحران جدی روبرو گردید و افراد و گروههای مختلف با هدف سهم بردن به میدان رقابت وارد میشدند.
او در آغاز فعالیتش، با جعل مهر شاه تهماسب به وسیله حکاکانی که همراه داشت (سلطانهاشم میرزا، 1379: 53؛ مرعشی صفوی، 1362: 64) خود را سپهسالار فارس معرفی کرد که برای مقابله با افغانها آمده است.
در حالی که گزارش هلندی ها از این ناتوانی سخن می گویند و به نارضایتی مردم از والی خود اشاره میکنند (همان:51)، مرعشی صفوی مینویسد :«میرزا زاهد علی خان چون تازه وارد بود و هنوز جمعیتی بر سر او نشده بود و نیز مردی متصدی پیشه بود و قطع نظر از این امور سید احمد شاه از سلالۀ صفویه بود از دل بحرب او راضی نبود » (مرعشی صفوی، 1362 : 77).