Abstract:
ناوریهای جدید و پیشرفته، نگرش مدیریت و شیوههای حل مسائل و اداره سازمانها را
بکلیتغییر داده است.میریت درمحیط متحول امروز، برای اداره مؤثر سازمان، باید شرایط
گوناگون جهانی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و قانونی را در نظر گرفته و به عواملی نظیر
توسعه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و تغییر انتظارات و سلیقههای مشتریان توجه
نماید.چرا که در زمینه هر کدام از این شرایط و عوامل، نیاز به اطلاعات مناسب دارد
که دانش او را افزایش داده و عدم اطمینان وی را کاهش دهد تا فعالیت مؤثری داشته
باشد.از اینرو توجه به فناوریهای اطلاعات و مدیریت کیفیت جامع و درک اثر آنها بر
کارآیی و اثر بخشی، ضروری به نظر میرسد.در این مقاله ابتدا مفاهیم فناوری اطلاعات و مدیریت کیفیت جامع، تأثیر
آنها بر اثر بخشی 1 و کارآیی 2 سازمان بررسی میشود.سپس به رابطه و کارکردهای
فناوری اطلاعات 3 ومدیریت کیفیت فراگیر 4 اشاره کرده وبعد از آن فرآیند
بکارگیری مدیریت کیفیت جامع خدمتگرا بر پایه فناوری اطلاعات را مطرح میگنیم.
امروزه، طرز تفکر و دیدگاه مدیران در شرکتها نسبت به کیفیت، نگاه دیگری است. تولید
با کیفیت مطلوب، مستلزم داشتن تعریف روشن و شفاف از اهداف، برنامه کاری و
دستورالعمل مشخص برای هر بخش از کار و هر مرحله از فرآیند، همچنین داشتن سیستم
ردیابی، اندازهگیری، مستندسازی، ثبت وقایع در زمانها و مکانها و نیز چگونی انجام
کارها میباشد.
Machine summary:
"بر این اساس لازم است که با در نظر گرفتن امکانات موجود، اطلاعات مورد نیاز، روشها و ابزارهای قابل استفاده فناوری اطلاعات نسبت به ایجاد و توسعه یکسیستم اطلاعاتی مدیریت کیفیت جامع 1 اقدام شود.
در این مرحله، همچنین لازم است تا کمیته مدیریت کیفیت جامع، اهدافی را در زمینه بسترسازی فرهنگی و تعمیق مفهوم و نگرش کیفیت جامع درسازمان تعیین نماید تا اینکه روزی فرا برسد کهرعایت کیفیت مورد نظر مشتریدر عمق فکر و عمل اعضایسازمان قرار گیرد.
در این مرحله، کمیته مدیریت کیفیت جامع، باید با بهرهگیری از ابزارهای نوین فناوری اطلاعات و با در اختیار داشتن سه دسته اطلاعات ترزشمند(اطلاعات مربوط به عوامل خارجی، عوامل داخلی و اهداف و استراتژیها)، یک الگوی عملی و استاندارد برای رعایت کیفیت تمع درسازمان تهیه نماید.
برای انجام این کار، کمیته باید با بکارگیری سیستمها و ابزارهای مناسب فناوری اطلاعات و در قالب سیستم اطلاعاتی مدیریت کیفیت جامع، دادههای مربوط به بهبود کیفیت را از بخشها و واحدهای مختلف جمعآوری و تجزیه و تحلیل نماید.
-آیا در مدت زمان معین، اهداف کیفیت تعیین شده، تحقق یافتهاند؟ -آیا استراتژیهای کیفیت، مطابق با برنامههای عملیاتی به اجرا درآمدهاند؟ -آیا واحدها در فعالیتهای خود بر اساس الگوی استاندارد کیفیت عمل کردهاند؟ -آیا بهبودی در کیفیت محصولات و فرآیندهایسازمان، حاصل شده است؟ -آیا کیفیت بدست آمده، مطلبق با آن چیزی است که مد نظر مشتری بوده است؟ -آیا کیفیت موجود، سازمان را در وضعیتی بهتر از رقبای عمده قرار میدهد؟ با پاسخ به سؤالاتی از این قبیل، ممکن است دو نتیجه زیر حاصل شوند(جدول 1)."