Abstract:
بحث اختیار انسان و سوء استفاده وی از اختیار، یا گناه، یکی از آموزه های اصلی کتاب مقدس و همچنین اندیشمندان مسیحی بوده است. از این میان، ایرنائوس و ترتولیان- از نخستین آبای کلیسا- هر دو اختیار انسان را به منزله ضرورتی در آفرینش آدمی برای به کمال رسیدنش می دانند، اما انسان همواره اختیار خود را به درستی به کار نمی برد و چه بسا موجبات گناه خود را فراهم آورد. ایرنائوس هرچند به مفهوم بازدارنده گناه در راه کمال توجه دارد، گاه برای آن کارکرد مثبت نیز قائل است و آن را وسیله تجربه آدمی و تشخیص سره از ناسره می داند، اما بر خلاف ایرنائوس، ترتولیان به این دگردیسی مفهوم گناه قائل نبوده، گناه را همانا منتهی به مرگ و هبوط می داند، چنان که آدم و حوا هبوط کردند و از بهشت رانده شدند. برخلاف ترتولیان، ایرنائوس در اینجا نیز گناه آدم و حوا را ناشی از ناتوانی ایشان در آغاز آفرینش می داند و هبوط ایشان را محرکی برای ورود ایشان به این جهان برای به شباهت رسیدن با خداوند تفسیر می نماید، نه مانعی بر سر راه کمال. البته، در نجات شناسی ایرنائوس و ترتولیان تنها اختیار آدمی شرط کافی نیست، بلکه حضور پدر، پسر و روح القدس را نیز در فرآیند نجات و کمال انسان می طلبد.
Machine summary:
"انسان برای رسیدن به این هدف،امر به خدمت و فرمانبری از خداوند شده تا بهنجات،زندگی،جاودانگی و جلال ابدی برسد: «خدا در ابتدا آدم را آفرید،نه به خاطر نیاز او بهانسان،بلکه تا مخلوقی وجود داشته باشد کهنعمتهای خود را به وی ارزانی دارد.
اما مسأله اینجاست که خداوند چرا انسان را درابتدا-در مرحلۀ صورت-ناتمام آفرید و از همانابتدا در کنار صورت،شباهت را نیز به وی ارزانینداشت؟چرا او را اینگونه مختار آفرید تا گناه کندو شر را بیازماید؟ایرنائوس خود میپرسد:«آیا خدانمیتوانست انسان را از همان ابتدا به صورت کاملبیافریند؟»وی برای پاسخ به این سؤال انسان را درآغاز به عنوان موجودی اصالتا بیتجربه و ناتوانمیپندارد که خداوند نمیتواند بر وی،به نحوسودمندی،بزرگترین موهبتهایش را ارزانی دارد.
او میگوید برایشناخت خدا باید موجودی وجود داشته باشد کهشایستۀ شناختن خداوند باشد و آیا موجودیشایستهتر از«صورت و شباهت خدا»وجود دارد؟واقعا عجیب بود اگر انسان بر همۀ دنیا تسلطمیداشت،بدون آنکه ابتدا بر فکر و ذهن خویشتسلط داشته باشد،یعنی فرمانروای دیگران و بردۀخود باشد!لذا برای اینکه انسان نیکویی داده شده ازجانب خداوند را از آن خود سازد،از همان ابتدایآفرینش خود به قدرت اختیار و ارادۀ آزاد مجهزگردید تا آن خیر عطا شده از جانب خدا را به دیگرانبرساند و منتشر سازد.
او براین باور است که انسان موجودی مختار است کهبرای به کمال رسیدن و شباهت به خداوند آفریده شدهتا خیر و شر را بیازماید و با تجربۀ آنها راه کمال راپیش گیرد؛چه بسا در این تجربه همچون یونس(ع)خطا کند،ولی نافرمانی و خطای وی موجبات خیریبرای وی در جریان اطاعت و کمال گردد."