Abstract:
تجربههای وحیانی (الهامی) یکی از انواع مهم تجربة دینی است که صاحبانش آن را به یقین رسیدن ناگهانی، الهام، وحی، روشنگری، مشاهده عرفانی و بارقة بصیرت مینامند. از نظر دیویس علایم مشخصة این تجربهها عبارتند از: 1. ناگهانی و کوتاهمدت بودن در غالب موارد؛ 2. دستیابی به معرفتی جدید از غیر طریق استدلال یا ادراک حسی؛ 3. دریافت این معرفت از سوی عاملی بیرونی به نحوی سیلآسا و رگبارگونه در غالب موارد؛ 4. همراهی با یقین مطلق؛ 5. بیان ناپذیر بودن در بسیاری موارد. این مقاله میکوشد ضمن ارائة دقیق آنچه دیویس از منظر فلسفة دین مسیحی دربارة این دسته از تجربههای دینی بیان کرده، آرای او را از دیدگاه عرفان اسلامی نقد و بررسی کند. در این مطالعة تطبیقی و انتقادی معلوم میشود، آنچه دیویس تجربة دینی وحیانی نامیده است، با آنچه در عرفان اسلامی کشف معنوی خوانده میشود، ارتباطی تنگاتنگ دارد و در منابع عرفانی ما بهگونهای عمیقتر و دقیقتر بررسی شده است. تمایز میان وحی رسالی با دیگر مصادیق تجربة دینی وحیانی و بیان تفاوتهای اساسی این دو، از جمله نکاتی است که مورد توجه خاص عارفان مسلمان بوده است.
Machine summary:
"برائت به واسطة عواملی مانند سازگار بودن با تعالیم کلیسا (اگرچه لازم نیست از قبل جزو آن تعالیم باشد)، و صداقت، سلامت، تحصیلات و معنویت صاحب تجربه اثبات میشود؛ حتی در این صورت نیز، آن امور اختصاصی که از طریق تصاویر و صداها برای صاحب تجربه کشف میشود، چندان معتبر تلقی نمیشود؛ مثلا، مایستر اکهارت17 مینویسد: «الهامهای اختصاصی» که از طریق فرشتگان یا اشراقهای خاص حاصل میشود چهبسا فریبنده باشد، ولی معرفت دومی نیز وجود دارد که بیاندازه بهتر و مفیدتر است و غالبا برای همة کسانی که در محبت به کمال رسیدهاند دست میدهد...
وی همچنین بیان میکند که علاوه بر فرشتگان و انسانهای کاملی که به دلیل توانایی برای تبدیل شدن به قالبهای بدنی متنوع در عین حفظ قالب بدنی اصلی خود، ابدال نامیده میشوند، جنیان نیز میتوانند وارد متخیله انسان شوند و برای وی تمثل یابند و با وی سخن بگویند و مطالبی را به وی القا کنند و چون شیاطین جنی از این طریق میتوانند برای فرد تمثل یابند و کسی که این تمثلات برایش حاصل میشود، اگر خود اهل سلوک و آشنای به ضوابط کشف و شهود و به تعبیر قیصری از «اصحاب اذواق» باشد، گاهی با میزانها و معیارهای خاص خویش میتواند تشخیص دهد که این تمثل از آن فرشته است یا دیگری، چنان که گاهی خداوند این امر را به وی الهام میکند، و اما اگر چنین تمثلی برای غیر مکاشف روی دهد، هر چند از صالحان و عابدان باشد، او نمیتواند حقیقت امر را تشخیص دهد مگر به واسطة شواهد و قراینی که معیار قطعی و یقینآوری نیستند و تنها موجب ظن و گمان میشوند (قیصری، پیشین: 101)."