Abstract:
استرآبادی مؤسس مکتب اخباریگری در قرن یازدهم بوده و چنانکه در همین مقاله خواهد آمد، نظریۀ خاصی در باب ایمان دارد که کاملا مورد توجه علامه مجلسی قرار گرفته است. لازم است بدانیم که علامه مجلسی هم آگاهی و هم تاثیرپذیری خود را از نظریات ایمان شناختی استرآبادی نشان داده، اما بدون اینکه ابهامات و نارسابیهای نظریه استرآبادی را اظهار نماید، به رفع نقیصهها و ایضاح ابهامات ایمان شناسی مجلسی پرداخته است. می توان بین نظریۀ او و نظریۀ استرآبادی در باب ایمان، تفکیک بنیادی قائل شد و از آن به نظریۀ خاص در مکتب اخباریگری اصفهان تعبیر کرد، اما مهمتر از همه اینها، آنچه این مقاله در صدد بیان آن است، اثبات نقش مؤثر ملاصدرا، بنیانگذار مکتب فلسفی اصفهان در تعدیل اندیشههای علامه مجلسی است. از این رو، برای تبیین و اثبات این مسأله، ناگزیریم ابتدا به اجمال به طرح نظریه استرآبادی بپردازیم.
Machine summary:
"پس تنها و تنها، یک کار مانده که باید از طرف مردم انجام شود و آن اقرار به آنها و عزم به عمل بر طبق آنهاست، اما اینجا ممکن است اشکالی یا پرسشی خودنمایی کند و آن اینکه میتوان پذیرفت که اصل وجود خدا به عنوان خالق عالم فطری است، ولی چگونه میتوانیم بپذیریم که مثلا پیامبر بودن فلان شخص یا امام بودن فلان شخص فطری است؟ بنابراین، چگونه بدون معرفت به نبی یا امام و شناسایی شخص خاص به عنوان نبی یا امام، به نبوت یا امامت او اقرار نماییم؟ و اینجاست که استرآبادی جمله عجیبی را بیان میکند که علامه مجلسی آن را نقل کرده است: «کل من بلغته دعوه النبی(ص)، یقع فی قلبه من الله یقین بصدقه» آری هر کس دعوت پیامبر، به او برسد، خداوند در قلبش، یقین به صدق گفتار او را قرار میدهد.
جان کلام و ختم مقال مدل یا نظریهای که علامه مجلسی در باب ایمان شناسی و چگونگی حصول ایمان در مکتب اخباریگری اصفهان ارائه داده، با نظریه ایمان در مکتب اخباریگری افراطی که از طرف استرآبادی ارائه شده است، تفاوت بنیادی دارد و بسیار تعدیل شده است و با توجه به همه مباحث مطرح شده، این نتایج به دست میآید: 1- مقومات ایمانی در نظریه استرآبادی، بر حسب تقدم و تأخری که بین آنها برقرار است عبارتند از: الف- الهامات ملکی به صورت یقینی و القائات شیطانی به صورت ظنی؛ ب- تمیز ذاتی توسط عقل؛ ج- اقرار زبانی به آنچه ملک الهام نموده؛ د- رفتار به مقتضای محتوای اقرار."