Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة افسردگی با نگرش دانشآموزان مقطع متوسطه شهر تهران به سوء مصرف مواد مخدر در بین انجام یافته است بدین منظور، با استفاده از روش تحقیق همبستگی، 195 نفر از دانشآموزان پایههای اول، دوم و سوم دبیرستانهای شهر تهران، با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب و آزمون افسردگی بک و نگرش سنج سوء مصرف موادمخدر (موسوی و همکاران) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از جمعآوری دادهها و تحلیل آنها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس دو متغیره نتایج به دست آمد زیر:ـ نوجوانان افسرده (صرفنظر از جنسیت و پایههای تحصیلی آنان،) نگرش مثبتتری به سوء مصرف مواد مخدر دارند.ـ بین نمرات افسردگی و نگرش نوجوانان به سوء مصرف مواد مخدردر گروه عادی، همبستگی مثبت وجود دارد.ـ شیوع افسردگی در بین دانشآموزان دختر پایة اول و پسران پایة سوم متوسطه، بالاتر از سایر پایههای تحصیلی است.
This research looks into the relationship between depression and the approach by Tehran high school students towards drug abuse. For this purpose، by using the correlation research method، 195 students from the first، second and third grades of high school were selected through the multi-stage cluster sample-taking method and were later evaluated through the Beck depression test and the drug abuse survey (Mousavi and colleagues). After collecting the inputs and their analysis by using the Pearson correlation coefficient and the two-variable variance analysis the following conclusions were drawn:
-Depressed teenagers (regardless of their gender and grade) have a more positive approach towards drug abuse.
-There is positive correlation between the depression scores and teenagers’ approach towards drug abuse in the ordinary group.
-The spread of depression among female students of the first grade of high school and male students of the third grade of high school is higher compared to other high school grades.
Machine summary:
"در مورد عامل A، چون مقدار F محاسبه شده (011/10=Fob) بزرگتر از F جدول (16/6 = Fcr) در سطح 01/0 = a است، بنابراین فرض صفر رد شده و نتیجه گرفته میشود که بین میانگینهای سطوح A (عادی و افسرده) تفاوت معنادار وجود دارد و این تفاوت به نفع نوجوانان افسرده است؛ بدین معنا که نوجوانان افسرده صرف نظر از جنسیت، نگرش مثبتتری نسبت به سوء مصرف موادمخدر دارند.
در مورد عامل A، چون مقدارF محاسبه شده (804/9 = Fob) بزرگتر از F جدول (16/6= Fcr ) در سطح 01/0=a است، فرض صفر رد شده و نتیجه گرفته میشود که بین میانگینهای سطوح عامل A (عادی و افسرده) تفاوت معنادار وجود دارد و این تفاوت به نفع نوجوانان افسرده است؛ بدین معنا که نوجوانان افسرده صرفنظر از پایههای تحصیلی، نگرش مثبتتری به سوء مصرف موادمخدر دارند.
مطالعة یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین نمرات افسردگی پسران عادی و نمرات آنان در تست نگرش به سوء مصرف موادمخدر رابطة معناداری وجود دارد، بنابراین، میتوان گفت که علل گرایش پسران نوجوان به سوء مصرف موادمخدر فراتر از اختلالات خلقی و عاطفی بوده و عوامل شخصیتی، روانی، فرهنگی و اجتماعی نقش موثری در این چارچوب ایفاء میکنند.
برخی از نوجوانانی که از پیش از دوران بلوغ به مصرف مداوم الکل و موادمخدر روی آوردهاند، اظهار میدارند که برای مواجهه با احساس اضطراب، بیحوصلگی، افسردگی، ترس از شکست و بیهدف بودن در زندگی هیچ راه دیگری جز موادمخدر نمیشناسند و قابل توجه است که هدف عمدة یکی از برنامههای درمانی، گذشته از آموزش دادن به نوجوانان برای مواجهه با دشواریها و ایجاد روابط صمیمانه با دوستان، این بود که به آنها بیاموزند چگونه میتوان بدون مصرف موادمخدر شاد و خوشحال بود (کانجر و پیترسون، 1984؛ به نقل از یاسائی، 1373)."