Abstract:
محمداکرم «غنیمت» پنجابی، مفتی زاده ای از قصبه «کنجاه» از متعلقات گجرات بود که در روزگار عالمگیر پادشاه (سده 11 و 12) در خدمت نواب مکرم خان به سر می برد. مبانی تازه و معانی لطیف در اشعار او دیده می شود، بویژه در مثنوی نیرنگ عشق که به مثنوی غنیمت نیز شهرت دارد. دیوان غزلیات او نیز در بردارنده مجموعه ای از غزلیات، رباعیات و مفردات است. در مثنوی و دیوان او می توان ترکیبات دلنشین و تضمینهای رنگین و دلپذیر دید. غنیمت در اشعار خود از استادان سبک هندی (اصفهانی) چون صائب تبریزی، نظیری نیشابوری، ناصرعلی سرهندی، بابافغانی و... پیروی و گاهی نیز بیت یا مصرعی از آنان را تضمین کرده است
Machine summary:
غنیمت فی البدیهه این رباعی را سرود: «شیطان پسری پیش من آمد در راه پرسید ز من وزن رباعی ناگاه چون شـوخی طبعش را بدیدم گفتم لاحــول و لا قــوه الا بالله » (دیوان ، مقدمه ،ص «و») قدرت الله گوپاموی مطالبی در وصف غنیمت آورده که خالی از ظرافت نیست : «مغتنم عصر در نکته یابی ، محمد اکرم غنیمت پنجابی که به طبع نقاد، داد خوش مقـالی داده و بـه ذهن وقاد، بنای نازک خیالی نهاده ، کلامش عنوان صـحیفة فـصاحت اسـت و اشـعارش دیباچـة کتـاب بلاغت ، لاسیما مثنوی او نیرنگ عشق که سرتاسر داستانی است رنگین و یک قلم بیـانی اسـت نزاکـت آگین ، شهرت تمام دارد و دیوانی مختصر هم از تألیفات اوست ، آخر کار اواخر مائة حادی عشر(١١٠٠) نقد حیاتش به غنیمت دست اجل درآمد(نتایج الافکار، ص٥١٦).
غنیمت به وطن و زادگاه خود بسیار علاقه مند بوده و یک بار هم که قصد سفر به ایـران مـی کنـد، سفرناکرده پشیمان می شود و می گوید: نخواهم لاله زارگلشن ایران که سر بر زد گل داوودی صبح وطن از خاک پنجابم (دیوان :٢٢٣) ناصرعلی نیز غزلی دارد که غنیمت به اقتفای آن غزل خود را سروده و او نیز به همین صورت از سفر ایران سرباز زده است : علی امسال موقوف است سیر گلشن ایران چو داغ لاله دامنگیر دل شد خاک پنجابم (دیوان ، ناصرعلی سرهندی ، ١٣٨٤: ١٨٥) اگر چه تذکره نگاران ، سال تولد وی را ننوشته انـد، ولـی بـا توجـه بـه اینکـه «غنیمـت » معاصـر بـا اورنگ زیب عالمگیر، و محمد افضل سرخوش (صاحب کلمات الشعرا) بوده است و اورنگ زیـب بـه سـال ١٧٠٧ میلادی برابر با ١١١٨ هـ.