Abstract:
یکی از سازه های بنیادین آثار حماسی، وجود بن مایه جنگ است. جنگ در این آثار، محوری برای شکل گیری شبکه درهم تنیده ای از عناصر است که بسته به نوع آثار، دارای بسامد و گستردگی های متنوعی است و یکی از جنبه های مرتبط با این بن مایه،که در هیچ اثری قابل تقلید و پیروی نیست، جلوه وصف پیکارها، آوردگاه ها و جنگاوران است. سمک عیار (585ه.ق) یکی از داستان های بلند حماسی ـ پهلوانی منثور فارسی و نخستین نمونه از آثار پرتعداد این جریان ادبی است که پیوندی آشکار با شاهنامه دارد. این مقاله کوشیده است، در راستای ترسیم طرح و الگویی در باب تقسیم بندی گزاره های حماسی، نخست با ارائه الگویی چهارگانه از تلمیحات شاهنامه ای موجود در سمک عیار، تاثیر شاهنامه فردوسی بر این اثر را، نمایان سازد و سپس عناصر کاربردی جنگ در سمک عیار را در چهار بخش انسانی، آیینی، عینی و رفتاری، همراه با ذکر نمونه هایی تطبیقی از شاهنامه، بررسی کند. هدف از این پژوهش، نمایاندن بازتاب میراث حماسی شاهنامه در سمک عیار و توصیف ساختار حماسی-پهلوانی این اثر است.
The comparative research about the common features and roots of the Shāh-nāme، the most renowned Iranian national epic and the most comprehensive and authoritative source of heroic narratives، with other works of the same nature in verse and prose is a long story and cannot be adequately addressed in a limited scope. However، the present article aims at describing one or more common aspects. One of the fundamental structures of the epic works is the struggle motif. War in these works forms an axis around which an intertwined network of elements is gathered and، depending on the types of genres involved، the motif appears with varying degrees of frequency and extent. One of these inimitable aspects is depicting the scenes of struggles، battlefields and warriors. Sammak-e-Ayyār (585 A.H) is a long heroic epic tale in prose which is the first sample of numerous works of the same nature. Evidently، this work has close affinities with the Shāh-nāme. To trace the influences of the Shāh-nāme in Sammak-e-Ayyār، this paper has attempted to show a fourfold pattern within which the allusions of the latter work to the Shāh-nāme can be studied. The study then proceeds to describe war-related elements in Sammak-e-Ayyār with reference to the samples from the Shāh-nāme in four sections examining the human، conventional، objective and behavioral aspects. Despite the whole bulk of studies conducted in the field of epic poetry، up to now، the researchers haven’t suggested any patterns. Therefore، the present research has adopted and studied the struggle motif in the four abovementioned sections. The study aims to display how the epic heritage of the Shāh-nāme is reflected in Sammak-e-Ayyār; a subject that will strike new grounds in the field of literary research. Although the influence can be detected in all epic works، Sammak-e-Ayyār is undoubtedly unique in this respect. Since Sammak-e-Ayyār has received less scholarly attention، our samples will be more taken from this work.
Machine summary:
"این گزاره در داستـان رستم و اسفـندیـار ، رستم و اشکبوس بـه اوج خود می رسد: تهمتن گز انــدر کمان رانــد زود برآن سـان که سیـمرغ فرمـوده بـود (فردوسی ،١٣٧٣: ٣٠٤/٦،ب ١٣٨٧) کمـانــی به بـازو درافگـند سـخت یکـــی تیـر بر سان شــاخ درخت (همان :١٩٥/٤،ب ١٢٧٤) ستون راست خم کرد وچپ کردراست خروش از خم چرخ چاچی بخاست (همان :١٩٦/٤،ب ١٣٠٠) در سمک عیار یک اصل پایدار تا فرجام هر نبرد وجود دارد و آن وجود یک یا چند تیرانداز حاذق در میدان جنگ است که همواره پهلوانان را گاه از خطر مرگ می رهاند، ولی هـیچ یـک از آن هـا، بلاغـت تصویر نمونه های مشابه شاهنامه را ندارد و همواره عنصر تکرار در این تیراندازی ها معمول است و با کشته شدن یک تیرانداز، کمان داری دیگر وارد میدان می شود با همان شیوة تیر انداختن و توصیفی تکراری .
این نامة ارجمند، ارایه نشده است ، داشتن الگـویی جـامع برای هر اثر، به گونه ای که همة نقش مایه های موجود در آن را نشان دهد، ضرورتی است بسیار حیاتی ، چـرا؟ به این دلیل که کلیت و چارچوب محتوایی ، ساختاری و شکل شناختی هر اثری ابتدا با ارایة تصویری جامع از آن ، زمینه ساز آشکار شدن چهرة ادبی اش خواهد شد و به یقین با در نظر داشتن چنین معیاری ، بهتر می توان در طبقه بندی و تعیین نوع ادبی آثار تلاش کرد؛ فقر پژوهشی در همین زمینه ، سبب گشـته اسـت ، داسـتان هـای حماسی -پهلوانی منثور فارسی ، تاکنون از سوی محققان با عنوان های گونـاگون و مختلفـی معرفـی گردنـد و تورقی کوتاه در کتاب هایی که در زمینة تاریخ ادبیات فارسی و جریان شناسی نثر نوشته شده است ، خود گـواه و شاهدی آشکار بر این مدعا خواهد بود."