Abstract:
هدف این پژوهش بررسی اثرگذاری فرایندهای مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی است، تا از این رهیافت جایگاه کارآفرینی در طراحی الگوی مدیریت دانش برای سازمان-هایی که قصد ورود به این حوزه را دارند، مشخص شود. برای این پژوهش، از پرسش نامه ی طیف لیکرت استفاده شد، که پس از نمونه گیری تصادفی، تعداد 213 عنوان کسب وکار کوچک و متوسط شهرک های صنعتی شرق مازندران بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS16 و LISREL8.5 انجام شده است. پایایی سازه با ضریب آلفای کرونباخ برابر 0.939 و روایی آن به وسیله تحلیل عاملی تاییدی مورد تایید قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که تسهیم دانش به صورت مستقیم (0.46) و غیرمستقیم (0.38) و به کارگیری دانش به صورت مستقیم (0.59) بر روی فرایند کارآفرینی سازمانی اثرگذاری معناداری دارند. اما اثرگذاری مستقیم گردآوری دانش تایید نشد. از سوی دیگر، اثرگذاری غبرمستقیم گردآوری دانش بر کارآفرینی سازمانی با تسهیم (0.15) و به کارگیری دانش (0.12) تایید شد
The objective of this study is to investigate the impact of knowledge management processes on corporate entrepreneurship so as to clarify the entrepreneurial position in designing a KM model for the organizations involved in this arena. For this research، a five-point Likert questionnaire was applied in which after random sampling، 213 industrial estates، SMEs in the east of Mazandaran Province was analyzed. LISREL8.5 and SPSS16 softwares were used to test the hypotheses. The construct reliability was confirmed by Cronbach's alpha coefficient and its validity was tested through confirmatory factor analysis. Research findings show that sharing knowledge both directly (0.46) and indirectly (0.38) and applying knowledge directly (0.59) affect significantly corporate entrepreneurship. But the direct effect of knowledge gathering is not confirmed. On the other hand، the indirect effect of gathering knowledge on entrepreneurship through sharing (0.15) and applying knowledge (0.12) is confirmed.
Machine summary:
کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی ، دانشگاه مازندران (تاریخ دریافت مقاله : ١٣٩٠/٦/٢٩، تاریخ تصویب : ١٣٩٠/٧/٢٣) چکیده هدف این پژوهش بررسی اثرگذاری فراینـدهای مـدیریت دانـش بـر کـارآفرینی سـازمانی است ، تا از این رهیافت جایگاه کارآفرینی در طراحی الگوی مدیریت دانش برای سازمان هـایی که قصد ورود به این حوزه را دارند، مشخص شود.
آن ها در پژوهش های خـود تأکیـد مـی کننـد کـه فراینـدهای مـدیریت دانـش ، رشـته هـای زنجیرواری هستند که تنها زمانی می توانند منجر به ایده پردازی ، نوآوری ، بهبود عملکـرد و کسب مزیت رقابتی پایدار شوند، که این شاخص ها به صورت نظام مند از هم دیگر پـشتیبانی کنند.
از آن جا که در سازمان های مطالعـه شـده ی مـا، کـم تـر سازمانی وجود داشت که به صورت نظام مند از فرایندهای مدیریت دانش بهـره منـد باشـد و بیش تر، واحدهای مدیریت و بازاریابی به نوعی درگیر فرایندهای مدیریت دانش بوده اند، بنا شد تا این پژوهش براساس الگوی گلـد و همکـاران (٢٠٠١)، لـین و لـی (٢٠٠٥) و ترسـا و همکاران (٢٠٠٦) اثرگذاری هریک از فرایندهای مدیریت دانش را بر کارآفرینی سـازمانی بررسی کنـد ( ,Teresa, et al ;١٧٤ .
دیدگاه مبتنی بـر دانـش پیشنهاد می کند که فعالیت های گردآوری دانش توانایی شرکت را به منظور ایجاد نـوآوری در سازمان افزایش دهد (١٦٥ p,٢٠٠٩ ,Liao et al).
همان طوری که نتایج نمودار شماره (٣) نـشان مـی دهـد، گـردآوری دانـش بـه صـورت غیرمـستقیم و از دو مـسیر اثرگـذاری معنـاداری بـر فراینـد کـارآفرینی دارد و در ایـن بـین متغیرهای تسهیم دانش و به کارگیری دانش نقش میانجی را در روابط بین گردآوری دانش و کارآفرینی سازمانی ایفا می کنند.