Abstract:
در اقتصاد مبتنی بر دانش، موفق ترین سازمان ها آنهایی خواهند بودکه از سرمایه ی فکری خود به طور اثرگذارتری برای بهبود عملکرد استفاده می کنند. اما از سوی دیگر، دست یابی به سطوح بالای عملکرد سازمانی، نیازمند ایجاد و توسعه ی گرایش کارآفرینانه است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تاثیر سرمایه ی فکری بر گرایش کارآفرینانه و عملکردکسب وکار می باشد. برای انجام تحقیق، نظرسنجی (پرسش نامه با آلفای7/91) از مدیران کسب وکارهای تولیدی نانویی کشور (202= n) به عمل آمد. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان می دهدکه سرمایه ی انسانی به میزان 24 درصد و سرمایه ی ساختاری و سرمایه ی رابطه ای به ترتیب با 42 درصد و 29 درصد بر گرایش کارآفرینانه تاثیرگذار است. هم چنین اثر مستقیم سرمایه ی انسانی بر عملکرد به میزان 16 درصد بوده و اثر سرمایه ی ساختاری و رابطه ای بر عملکرد نیز به ترتیب برابر 11 و 5 درصد می باشد. نتایج نشان می دهد که سرمایه ی انسانی هم به طور مستقیم (16درصد) و هم غیرمستقیم (9 درصد) و سرمایه های ساختاری و رابطه ای تنها به طور غیرمستقیم (به ترتیب با 16 و11 درصد) و از طریق گرایش کارآفرینانه تاثیر معناداری بر عملکرد دارند. نتایج بیانگر این است که گرایش کارآفرینانه میان سرمایه ی فکری و عملکرد سازمانی، به عنوان متغیر تعدیل کننده عمل می کند
In the knowledge-based economy، the most successful companies and organizations will be those that use the intellectual capital effectively to improve their performance. However، achievement of high levels of organizational performance will require the development of entrepreneurial orientation. The main purpose of this study is investigating the impact of intellectual capital on entrepreneurial orientation and business performance. In this research، information is collected through a survey of the records of 202 nano-businesses managers in Iran. The results of Structural Equation Modeling (SEM) illustrated that the effect of Human Capital، Structural Capital and Relational Capital on entrepreneurial orientation was significant. Additionally، only Human Capital has a direct effect on nano-businesses performance in Iran. Therefore، the findings indicate that entrepreneurial orientation acts as a moderator variable between intellectual capital and organizational performance.
Machine summary:
عصر عدم تداوم ، به اين معني است که تجارب و راه حل هاي گذشته ديگـر بـراي مسائل جاري و آينده ي سازمان کارگشا نيستند و بايد به شيوه اي ديگـر انديـشيد و بـه دنبـال راهکارهاي نوين سازماني بود تا بتوان کالا و خدمات را بـا حـداقل هزينـه و کيفيـت برتـر، متناسب با نيازهاي آشکار و پنهان و سليقه هـاي مـشتريان بـه بـازار ارايـه کـرد (نيکـومرام و 1- Intellectual Capital 2 - Hsu & Fang حيدرزاده ، ١٣٨٥، ص١١).
بر ايـن اسـاس فرضـيه ي زيـر ارايه شده است : (رجوع شود به تصویر صفحه) براساس آنچه مطرح شد، الگوي مفهومي تحقيق که نشان دهنـده ي رابطـه ي ميـان ابعـاد سرمايه ي فکري شامل سرمايه ي انساني ، سرمايه ي ساختاري و سرمايه ي رابطه اي با گـرايش کارآفرينانه و عملکرد سازماني مي باشد در شکل شماره (١) نشان داده شـده اسـت .
مروري بر مطالعات انجام شده {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} روش شناسي روش تحقيق از آنجايي که هدف تحقيق ، تعيين روابط عي ميان متغيرهاي سرمايه ي فکري ، گـرايش کارآفرينانه و عملکرد سازماني مـي باشـد، ايـن تحقيـق از نظـر هـدف ، کـاربردي و از نظـر نحوه ي گردآوري اطلاعات ، توصيفي - همبستگي و به طور مشخص مبتني بـر روش شناسـي الگويابي معادلات ساختاري است (سرمد و همکاران ، ١٣٨٥، ص ٢٧٧).
) به منظور افزايش ارزش براي مشتريان ، استفاده از نظـام هـاي اطلاعـاتي کـه دسـت يـابي بـه 1 - Wiklund & Shepherd اطلاعات را ساده کند، توسعه و به کارگيري شبکه هاي رايانه اي براي ارتبـاط بـا مـشتريان و ساير شرکت ها.