Abstract:
يدور البحث حول تعريف الأديب اليمني عبدالله بن صالح الملقب بالبردوني، و هو كاتب و شاعر يمني كبير و في نفس الوقت ناقد و مورخ. والبردوني قضي سنوات دراسته الأولي في الكتاتيب، و فيما بعد انتقل إلي الجامع الكبير في صنعاء. ثم انتسب إلي دار العلوم، و تخرج منها مدرسا للأدب. كان الشاعر ذا نزعة رومانسية في شعره بنوعيه العمودي والتفعيلة، و هو من مؤسسي اتحاد الأدباء والكتاب اليمنيين، كما عين رئيسا لها فيما بعد. ونال عدة جوائز منها: جائزة اليونسكو. و له اثنا عشر ديوانا و ثماني دراسات.
إن صورة الحب الوطني الرومانسي يشرق في أشعار البردوني، و في هذا المجال لم يتوان من النقد اللاذع لسلاطين اليمن و لا سيما أحمد حميد الدين، كما تطرق إلي قضايا تهم العالم العربي، مثل القضية الفلسطينية والعروبة والوحدة العربية.
موضوع پژوهش حاضر، معرفی ادیب معاصر یمن عبداله بن صالح ملقب به بردونی است. وی شاعر و نویسنده ای بزرگ و در عین حال ناقد و مورخی برجسته بود. سال های نخستین زندگی وی به آموختن در مکاتب سپری شد. سپس به «الجامع الکبیر» در صنعا رفت و تحصیلات خود را در آنجا ادامه داد. آنگاه در «دار العلوم» به تحصیل پرداخت و از همان جا نیز در رشته ادبیات عرب فارغ التحصیل شد. او شاعری رمانتیک بود که در اشعار کلاسیک و نو وی این گرایش به چشم می خورد. بردونی در عرصه عمل نیز فعال بود به طوری که اتحادیه ادبا و نویسندگان یمن را بنیان نهاد، و خود نیز بعدا رئیس آن شد.
وی 12 مجموعه شعر و هشت اثر پژوهشی را در کارنامه اعمال خود دارد و چندین جایزه بین المللی دریافت کرده است، از جمله جایزه یونسکو.
درون مایه اشعار او را عشق به وطن و در همین راستا نقد زمامداران یمن از جمله احمد حمیدالدین تشکیل می دهد. دغدغه های مهم اعراب همچون: مساله فلسطین، گرایش قومی یا همان ناسیونالیسم عربی و اتحاد عرب، نیز از دغدغه های وی بوده که بخشی از مضامین آثار شعری او را به خود اختصاص داده است.
Machine summary:
فالبردونی علی قبح ما أصاب وجهه، وحیاته الاجتماعیة من أزمات ــ ولا سیما فی عهد الإمام «أحمد حمید الدین» الذی سجنه ــ لم یکن یستقبل زمنه بالتأوه والحسرات، وندب العثرات، وإنما کان یستنهض الواقع والوجدان فی إبداعه المتجدد القادر علی تجاوز الزمن الموارب، ویولد فی النفس الاستجابة تلو الاستجابة، وهو یطالعنا بأسئلة الرؤیة والموقف منذ بدایة القصیدة، دون أن یقع فی حالة المغامرة والمجازفة.
فالبردونی ولد فی رحم الحضارة المتوهجة بالأسئلة التی تنتشل الأعصاب المریضة من واقعها المتردی، وکان کمون إبداعه أو اختماره یتحرک فی جذور الأصالة، لیشرق فی صورة الحب الوطنی الرومانسی الأبهی ــ وقد مزج بین الأرض والمرأة ــ ، ولکنه حب یتعالی علی صدإ النفس، وحالات التعب العابر، وفق ما عبر عنه فی دیوانه مدینة الغد(1970)، ووفق ما عبرت عنه قصیدته «مغنی الغبار».
فالبردونی یستفز الرغبة فی الثورة علی القهر والظلم، وعلی کل إنسان أن یتحفز لمصیره الذی یصنعه بیدیه؛ إذ لا یجوز أن تصبح البیئة، أی بیئة، مسیطرة علیه؛ لذلک یخاطب سجانه الإمام «أحمد حمید الدین» قائلا: وأضعت الخطو فی شوک الدجی والعمی والقید والجرح رفاقی فی سبیل الفجر ما لاقیت فی رحلة التیه وما سوف ألاقی سوف یفنی کل قید وقوی کل سفاح وعطر الجرح باقی (البردونی، 1983م، ص 119) إن المتلقی یذهل بتجربة البردونی التی صاغها فی قصائده؛ وهی تجربة تؤکد ذاتها مشروعا ثقافیا وطنیا وقومیا؛ أی: إن تجربته الشعریة تصوغ وعیه الخلاق فی سیاقات تنطلق من واقعه، وواقع أمة وثقافتها وتاریخها، لتضیء شعلة المستقبل، ما جعله یقف مدافعا عن وجودها ورسالتها، ومواجهة أعداء الوحدة العربیة بقوة ووعی متوثب لکل عارض.