Abstract:
در این مطالعه تلاش شده است با بهره گیری از الگوی توبیت، عوامل موثر بر تقاضای بالفعل و بالقوه اعتبارات 164 کشاورز استان خراسان رضوی در سال 1388 بررسی شود. نتایج نشان داد که تقاضای بالفعل اعتبارات نسبت به متغیرهای نرخ بهره، نحوه پرداخت وام توسط بانک، بازپرداخت اقساط و فاصله بین دریافت وام و شروع اقساط و تقاضای بالقوه اعتبارات نسبت به متغیرهای تحصیلات کشاورز، تجربه کشاورز، درآمد کشاورزی، مدت وام، بازپرداخت اقساط، فاصله بین دریافت وام و شروع اقساط و درصد پاسخگویی بانک به تقاضای وام کشش پذیر است. در پایان، پیشنهادهایی به منظور بهبود کیفیت اعتبارات و تصمیم گیری های مناسب در زمینه اعطای وام ارائه شده است
Machine summary:
"به علاوه همین محققان نشان دادند که آثار کل منعکس شده در رابطه 6 به شکل زیر قابل تفکیک میباشد: (7)(به تصویر صفحه مراجعه شود) با توجه به تعاریف هریک از اجزای رابطه فوق و چنانکه مک دونالد و موفیت بیان میدارند،جزء اول سمت راست رابطه 7 بعد از تساوی اثر تغییر در متغیر jX بر میزان تقاضای اعتبارات برای کشاورزانی که تصمیم به تقاضا برای اعتبارات مورد نظر را گرفتهاند ضرب در احتمال قرار گرفتن این گروه از کشاورزان در جمع متقاضیان اعتبارات را نشان میدهد.
رابطه 6 نیز این نکته را بیان میکند که برای تعیین اثر تغییر در هریک از متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته در الگوی توبیت میبایست ضریب براورد شده الگو با درصد احتمال قرار گرفتن کشاورز در جمع متقاضیان اعتبارات(به تصویر صفحه مراجعه شود)تعدیل شود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) ضریب متغیر مدت وام معنیدار و دارای علامت مثبت میباشد که نشان میدهد هرچه مدت و ام دریافتی کشاورز طولانیتر باشد،تقاضای بالقوه اعتبارات افزایش خواهد یافت زیرا در طولانیمدت اعتبار دریافتی کشاورز به درآمدزایی رسیده است و کشاورز توانایی بازپرداخت اقساط را خواهد داشت.
کشش کل برای متغیر فاصله بین دریافت وام و شروع اقساط برابر 2/159 میباشد که نشان میدهد در شرایط ثبات سایر عوامل،اگر این فاصله 1 درصد افزایش یابد،تقاضای بالقوه اعتبارات 2/159 درصد افزایش مییابد که 1/690 درصد آن مربوط به تغییر در میزان تقاضای اعتبارات و 0/469درصد آن نیز مربوط به احتمال پیوستن کشاورزان غیرمتقاضی به جمع متقاضیان اعتبارات است."