Abstract:
نسبت میان معنویت و دین، یکی از مهمترین مباحث قابل طرح در حوزة فلسفة دین و معنویتپژوهی است. تنوع در انگیزهها و رویکردها در بررسی مفهوم معنویت، سبب ارائة تفاسیر متفاوت در حقیقت آن و نیز ریشهها و نتایج آن شده است. برخی، معنویت را نهتنها متفاوت از دین، بلکه متباین و حتی متضاد با آن دانستهاند. هدف اصلی این پژوهش آن است که ابتدا مفاهیم «دین» و «معنویت» را بررسی کند؛ سپس با تقسیم گونههای مختلف معنویت و بررسی مؤلفههای اصلی معنویت حقیقی، تفاوت آن را با معنویت کاذب و نیز معنویت باطل آشکار سازد. همچنین نسبت معنویت و عقل، و نیز ضرورت عدم مخالفت تفاسیر مختلف از معنویت با اصول بدیهی عقلی، بهاختصار بررسی شده است. در ادامه ادلة کسانی که معنویت را متباین با عقل دانستهاند، ارزیابی و رد، و علیت دین برای معنویت اثبات گردیده و در پرتو آن، انحصار معنویت در معنویت دینی بهویژه معنویت اسلامی تبیین شده است. روش این تحقیق، اسنادی-تحلیلی است و با بررسی و نقد ادلة طرفداران تباین معنویت و دین، مدعای اصلی اثبات خواهد شد.
One of the most important issues which is worth discussing in philosophy of religion and when studying spirituality is the relationship between spirituality and religion. The various motivations of and approaches to the study of spirituality have been the cause of the different interpretations of the reality، roots and results of spirituality. Some believe that spirituality not only differs from religion but also contradicts it. The present paper seeks to review the concepts of "religion" and "spirituality" in order to bring out the difference between true spirituality and false spirituality through classifying the different types of spirituality and examining the basic components of real spirituality. Also، it touches on the relationship between spirituality and intellect، and the necessity of the existence of agreement between the different interpretations of spirituality and rational axioms. Then، it assesses and rejects the arguments of those who assume that there is contradiction between spirituality and religion and confirms the causal relationship between religion and spirituality to conclude that spirituality is exclusive to religious spirituality، and to Islamic spirituality in particular. A documentary- analytical method is used in this research، which seeks to prove the main claim by analyzing and criticizing the arguments offered by those who support the idea of diversity between spirituality and religion.
Machine summary:
"نسبتسنجی رابطة «دین و معنویت»، و نقد برخی از قرائتهای متمایل به تباین این دو، در پژوهشهایی چون «معنا منهای معنا» 348 و «جستاری در سپهر عقلانی پروژة معنویت» 349 بررسی شده است؛ لکن در آثار یادشده، یکی از قرائتهای تباین دین و معنویت نقد شده است؛ اما در مقالة پیش روی، مؤلفههای معنویت حقیقی، نسبت عقل و معنویت، و امتیازات معنویت اسلامی نیز تحلیل شدهاند.
آموزههای دین به کدام دلیل معرفتشناختی یا فلسفی باید مطابق اصول انسان متجدد تفسیر شوند؟ چرا دستاوردهای انسان مدرن نباید بر مبنای اصول دین که با پشتوانهای چون حکمت خداوند، تحریفناشدگی قرآن و عصمت پیامبران و امامان استوار شده و پایة همه اینها بر اساس اصول بدیهی عقلی است، تبیین شود؟ دلیل پنجم: غیرذاتی بودن بسیاری از آموزههای ادیان برخی معتقدند ادیان تاریخی دارای آموزههایی بومی و غیرجهانیاند که اگر دین در سرزمین، فرهنگ و تاریخ دیگری بروز مییافت، دیگر نشانی از آن حقایق در دین نبود؛ اما معنویت، به زمان، مکان و فرهنگ ویژهای اختصاص ندارد.
393 بررسی اولا باید پرسید: به چه دلیل همة ادیان، از جمله اسلام، مشمول چنین قاعدهای خوانده میشوند؟ ثانیا، این امور یا ذاتی ادیاناند که با حذف آن، ماهیت ادیان نیز منهدم میشود و در نتیجه، معنویت که در اعتقاد شما لب و گوهر ادیان است نیز از بین میرود؛ و یا جوهری و ذاتی ادیان نیست که در اینصورت، بقا و انهدام آن تأثیری نخواهد داشت؟ 394 دلیل ششم: قراردادی بودن پاداشها و مجازاتها انسان معنوی، هرچند منکر آخرت نیست، پاداشها و کیفرها را در همین دنیا میطلبد؛ در حالیکه از نظر دین، نتایج اعمال پس از مرگ ظاهر میشوند."