Abstract:
عالم خیال از زمان فارابی تا ملاصدرا، تطورات گوناگونی را در فلسفه اسلامی پشتسر گذاشته است. با تمرکز بر فلسفه ملاصدرا و پرهیز از دیدگاههای عرفانی و با استمداد از روش پدیدارشناسی، میتوان بیآنکه گرفتار صحت و سقم براهین متعارف فلسفی در این باب شد، در باب رتبهای از عالم خیال، که بینالاذهانی و در عین حال مقید باشد، تبیینی ارائه داد که عالم ـ خیال ـ مضمون نام میگیرد. عالم ـ خیال ـ مضمون، شأن خیالی نسبت وجودی انسان با وجود و مقوم رفتارهای خیال ـ مضمون او در عرصههای گوناگون از جمله هنر است. بهرهگیری از عالم ـ خیال ـ مضمون، میتواند راهگشای فهم بهتر هنر در فلسفه هایدگر باشد و نارسایی آن فلسفه را در فهم هیئتهای هنری متکثر جبران کند.
Machine summary:
"248 هرچند فهم عالم خیال از نظر ملاصدرا جز با توجه به آرای عرفا دریافته نمیشود، با این حال به دلیل گستردگی دیدگاههای عرفانی در این باب که بررسی آن مجالی مستقل را میطلبد، از بررسی دیدگاههای عرفانی میگذریم و تنها به این نکته اشاره میکنیم که ظاهرا از دیدگاه عرفان، بهویژه عرفان ابنعربی، خیال سه معنا دارد: گاه به معنای عماء یا همان ماسویالله یا مقام احدیت یا نفس رحمانی به کار میرود؛ گاه به معنای برزخ و واسطه بین مراتبعالم است و گاهی نیز بهمعنای واسطهدرمراتبنفساستفادهمیشود.
ما کوشیدیم با شواهد فراوان نشان دهیم که چنین نیست؛ بلکه ملاصدرا خیال متصل یا تمثلات انسانهای عادی را نیز لزوما و همواره درونی و فردی نمیداند؛ حال چه آنها را تمثلات شیطانی بخواند و چه اوهام نیازمند به تأویل و تعبیر، در هر صورت انسانهای عادی و واصلنشده به عالم ملکوت فرشتگان نیز ممکن است ملکوت ویژه خود را داشته باشند که در عین حال غیر سوبژکتیو و بینالاذهانی باشد.
این وجه خیالین، مادام که خود را در ابزارها و مناسبات روزمره عادی نشان دهد، چندان درخور اعتنا نیست و درونی یا فردی لحاظ کردن آن، آسیبی به دیدگاه این نوشتار وارد نمیآورد؛ اما هنگامی که برقراری این نسبت وجودی ـ خیالی در وجوه مهم فرهنگی از جمله ابداع آثار هنری خود را نشان دهد، میتوان فهمید که عالم اثر هنری، یا به عبارت بهتر عالم خیالی اثر هنری، در نسبت بین انسان و وجود، تحققی ویژه یافته است."