Abstract:
علم دینی دارای ابعاد، قلمروها، مبانی، مفروضات و تعریفها و تصویرهای گوناگونی است. دلایل نادرستی علم دینی از نظر مخالفان عبارتند از: سابقة ناموفق ایدئولوژیک کردن علم؛ منسوخ شدن بحث دربارة علم دینی؛ فقدان پشتوانة علمی و سیاسی؛ عاطفی بودن دفاع از آن؛ گسست میان هستها و بایدها؛ وحدت موضوع و روش هر علم؛ اتفاقی بودن پیدایش یک علم؛ تناقضگونه بودن واژة علم دینی؛ و لوازم ناپذیرفتنی آن.این دلایل توان اثبات مدعای یادشده را ندارند؛ زیرا ایدئولوژیک کردن علم در مسیحیت و مارکسیسم، نمیتواند دلیل ناموفق علم دینی دانسته شود. این توهم، برخاسته از پیشفرض نادرست یکسانانگاری اسلام با سایر ادیان است. منسوخ شدن علم دینی، اتفاقی بودن پیدایش علم، گسست میان هستها و بایدها و فقدان پشتوانة علمی برای علم دینی، مدعیاتی بدون دلیل و برخلاف واقعیتهای تاریخ علم است. نتیجهگیری نادرستی علم دینی از وحدت موضوع و روش، و تناقضنما بودن واژة علم دینی نیز معلول نوعی مغالطه است. سرانجام، لوازم ناپذیرفتنی علم دینی، ادعایی صرف، مربوط به مرحلة اجرایی تحقق علم دینی و برخاسته از عدم آشنایی با معارف اسلامی و قلمرو آموزههای دین اسلام است
Religious science has different dimensions، domains، principles، definitions، presuppositions، and representations. Those who hold that it is not possible to have religious science cite such precedent reasons like: ideologizing science has an unsuccessful background; discussion about religious science is abrogated; religious science lacks scientific and political support; defending religious science is emotional; there is a disparity between what ‘is’ and what ‘ought to be’، every science has unity in subject matter and method; the accidental nature of science; the term "religious science" is paradoxical، and its implications are unacceptable.
The reasons stated above cannot establish the claim that it is impossible to have religious science because ideologizing science in Christianity and Marxism cannot be considered as evidence for inefficiency of religious science. This illusion arises from the incorrect presupposition that Islam is identical to other religions. Other aforementioned reasons such as abrogation of religious science، accidental nature of science، disparity between what ‘is’ and what ‘ought to be’، and lack of scientific support for religious science are unfounded claims which do not correspond to the facts of the history of science. The conclusion that the unity of subject matter and method of religious science is incorrect and that the term "religious science" is paradoxical are a sort of fallacy. Finally، the idea that the implications of religious science are unacceptable is a mere claim which has to do with the realization of religious science and resulting from the unfamiliarity with Islamic sciences and domain of the doctrines of Islam.
Machine summary:
"علم دینی بدین معناست که نباید به بهانة تجربی بودن علوم، دستاوردهای روش وحیانی و دین را کنار گذاشت و تصور کرد که ما تنها یک راه و یک روزنه به جهان خارج داریم و آن تجربه است و با این پندار که دیگر روشهای شناخت نامعتبرند، خود را از آنها محروم سازیم؛ چنانکه نباید از مبانی سکولار دستاوردهای تجربی غافل شد و دستاوردهای کنونی علوم انسانی تجربی را مسلم و پذیرفتنی و راهگشا دانست؛ بلکه باید در جهت نقد، پیرایش و تکمیل آن بهصورت جدی تلاش کرد و بهلحاظ زیرساختهای جهانشناختی، معرفتشناختی، روششناختی، انسانشناختی، جامعهشناختی و حتی ارزششناختی به تجزیه و تحلیل، پیرایش و تنقیح، و اصلاح و تکمیل آن همت گماشت.
بهعلاوه اگر دادههای دینی با تجربه درافتد و تجربه به زیان و نادرستی آنها رأی دهد، چه باید کرد؟ بررسی همانگونه که اشاره شد، در این استدلال هیچ اشکالی متوجه اسلامی کردن علوم نشده؛ از فقدان شرایط برای تحقق خارجی و معضلات پس از تشکیل و تأسیس آن سخن به میان آمده است؛ ولی این مدعا که در متون دینی، مواد خام لازم برای تأسیس علم دینی وجود ندارد، از دو جهت قابل تأمل است: نخست آنکه در این دلیل، مسلم و مفروض پنداشته شده است که مقصود همة قائلان به اسلامی کردن و دینی کردن علوم، نادیده گرفتن روش تجربی و دستاوردهای آن، و بنیان نهادن یک علم سراپا دینی است که در آن بجز از دین، یعنی روش وحیانی، از هیچ روش دیگر و دستاوردهای آن استفاده نشده باشد، ولی این تصور با واقعیت تطابق ندارد و دستکم گروهی از صاحبنظران برجستة مدعی علم دینی، بر بهرهگیری از همة روشهای معتبر، از جمله روش وحیانی، تأکید دارند."