Abstract:
موضوع این مقاله بررسی وضعیت برخی ازصنایع سنتی در دوره ای ازتاریخ میبد است که جامعه آن هنوز دارای ویژگی های یک جامعه بسته بود و ارتباط محدودی با خارج از محیط خود داشت. در خیلی از موارد احتیاجات و ضروریات اولیه زندگی خود را راسا تهیه می کرد و جامعه ای نسبتا خودبسنده بود، شاید سالها گذرکسی به شهر نمی افتاد، حتی به پول نیاز چندانی نداشت که بیشتر داد و ستدهایش پایاپای بود، وپول مبادله نمی شد و اگر در انبارش جنس موجود نبود «چوب خط» می گذاشت و نسیه می برد. دراین دوره هنوز دایره تقسیم کار حتی از نظر سنی و جنسی بسیار محدود بود، مشاغل کاملا از یکدیگر تفکیک نشده بود، فهمیدن اینکه یک پیشه ور واقعا چه نوع تخصصی دارد دشوار بود. اما بین روستاهای مختلف میبد نوعی تقسیم شغل وجود داشت، زنها نیز به تناسب شغل و حرفه شوهر در فعالیتهای گوناگون شرکت می کر دند، حتی بچه ها در چرخه اقتصادی نقش مشخص و معینی داشتند و باید قدمی، هر چند کوتاه و نامتعادل، بر می داشتند. وفاق اجتماعی درحدی بودکه در دادگاه بخش حتی یک مورد پرونده جنایی به چشم نمی خورد.
Machine summary:
"روغنکش رومی یک جفت سنگ نیم کرهای را که در داخل یک سنگ بزرگ مجوف گردش میکرد و بیشتر شبیه یک هاون بزرگ بود به (به تصویر صفحه مراجعه شود) 1-جوغن 2-تیر جوغن 3-دگل 4-تخته 5-چوب بربنده 6-یوغ 7-چشمبند گاو 8-دمه گاو کار میبرد،در صصورتی که سنگ نرم ایرانی فقط یک سنگ به کار میبرد که کنارههای آن قدری انحنا دارد(وولف،1372:7)طبق نوشته وولف در کارگاههای عصاری اصفهان دانهها را اول با سنگ نرم خرد میکنند تا برای افشردن بعدی آماده شوند (وولف،:)عملکرد سنگ نرم به همان شیوه مازاریهای یزد است که وولف در توضیح آن نوشته:سنگ نرم(استرخان)روی یک سکوی آجری گردکار میکند که یک سنگ زیری مدور در وسط دارد،یک تیرچوبی از وسط سوراخ سنگ زیری رد شده و محکم در زمین کار گذاشته شده است که با یک محور افقی گردش میکند، سنگ رو و زیر از سنگ خارا است و سنگ رو بیش از چهارتن وزن دارد،تیر سنگ نرم را به شتر میبندند و با چرخیدن شتر حول محور سنگ،دانهها له شده تبدیل به خمیر میشود که در طی دو مرحله دیگر با نیروی فشاری که بوسیله دستگاه روغنکشی با وزنه و اهرم و قرقره برآن وارد میسازند از این خمیر روغن میگیرند(وولف،1372: 8-267)ولی در میبد بهطوری که خواهیم گفت مرحله سادهتری طی میشود."