Abstract:
نظامی به عنوان شاعری صاحب اندیشه در آثار خود سعی داشته تا دغدغة اصلی خود را در اشعارش بنمایاند. دغدغة انسان کامل و آرمانی که الگوی اخلاقی و فکری مخاطبان می تواند باشد. در هفت پیکر، اساس تفکر نظامی کمال، تعالی و خودشکوفایی شخصیت های داستان، مخصوصا بهرام گور است. اما نه کمالی پر رنج؛ بلکه تجربه ای همراه با شادی و امیدواری، با توجه به جسم و روح و دو بعد مادی و معنوی که از این نظر با نظریه شخصیتی مزلو کاملا سازگار است. بهرام بتدریج در سیر داستان به مرحلة آگاهی می رسد و همراه با گره افتادن ها و گره گشایی های داستانی، گویی گره های وجود بهرام نیز گشوده می شود. در این مقاله، شخصیت بهرام در پردازش نظامی، با مؤلفه های خودشکوفایی مزلو تطبیق داده شده است.نظامی، هفت پیکر، خودشکوفایی، انسان آرمانی، مزلو، روان شناسی
As a thoughtful poet، Nazami has tried to manifest his main preoccupation، i.e. an ideal man who can be a moral model for the readers، in his works. In Haft Peikar، the basis of Nezami’s thought is Perfection and self-fulfillment of characters، especially Bahram Goor. For him، such Perfection is not an agonized experience but a happy and hopeful experience which is achieved with regard to both Body and Soul. In this way، Nezami’s idea is similar to Mazlo theory of personality. Throughout the story، Bahram gradually reaches the level of Knowledge and، as there are dilemmas and denouements in the story، it seems that he gets free from his complexes. In this article، the character of Bahram is compared with the elements of self-fulfillment in Mazlo theory.
Machine summary:
در هفت پیکر نظامی، بهرام تنها پادشاهی خوشگذران و بی رحم نیست که به جامعة انسانی نیندیشد، بلکه شخصیتی است که در کنار لذتها و خوشباشیها، به هستی و غایت آن و خداوند و مرکز هستی نیز فکر می کند و خداترس است، عبرت می گیرد و جهان را محل گذر می داند و با اندوختن دانش در پی رسیدن به بینش است؛ اما نه به شکل زاهدانه و خشک؛ بلکه به شیوة پادشاهی کامران که به پرورش روح و جسم خود مشغول است.
خلاصة مطالب بحث شده را می توانیم به صورت زیر در نمودار ساده ای نشان دهیم: سلسله مراتب نیازهای مزلو مراحل مختلف زندگی بهرام گور در هفت پیکر نیاز های فیزیولوژیک کامرانی و هوس پرستی و شکار نیازبه امنیت پشتوانة امنیتی بهرام به نعمان و نیز به دست آوردن سلطنت و سرکوبی مخالفان و بیمه کردن در برابر دشمن خارجی با به زنی گرفتن دختران شاهان هفت اقلیم نیاز به عشق عشق بازی های بهرام و احساس عشق او نسبت به شاهدخت ها نیاز به احترام مورد احترام بودن بهرام در میان تمام طبقات کشور نیاز به خودشکوفایی شکوفایی شخصیت بهرام در پایان داستان با فردیت یافتن و تحقق آرمآنهای شخصی و معرفتی نسبت به هستی و پروردگار سیر تکاملی شخصیت بهرام هفت گنبد و افسانه های نقل شده در آنها در تکامل شخصیت بهرام نقش اساسی داشته است.
اما نکتة قابل توجه در پردازش شخصیت اول داستان آن است که وی پا به پای گذران امور مادی و حتی تلاش برای به دست آوردن آنها هم چنان به بازبینی شخصیت خود نیز می پردازد و این خواستة نظامی آفرینندة اثر است که اصولا در پی ساختن چنین شخصیتی است.