Abstract:
زمینه: درمرور دیدگاه های موجود سلامت روان نگاهی یکپارچه برای ارتباط دادن مفاهیم خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن به سلامت روان دیده نمی شود. هدف: این پژوهش به منظور تعیین روابط ساختاری خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان تحت یک مدل یکپارچه انجام شد.
روش پژوهش: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره و لیزرل انجام گردید. نمونه شامل 120 دانشجوی دانشگاه های شهر تهران بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شدند.
ابزار پژوهش: شامل آزمون خلاقیت تورنس، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، مقیاس کنارآمدن لازاروس و مقیاس خودکارآمدی شرر بود که شاخص های روان سجی آن ها مورد تایید قرارگرفت. یافته ها: بر پایه تحلیل های روش رگرسیون بین متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن ارتباط درونی مثبت و معنی داری وجود داشت. این روابط بین متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان منفی و معنی داری بود. مدل های برازنده شده لیزرل نیز نشان داد که بین خلاقیت و خودکارآمدی با سلامت روان از یک طرف و خودکارآمدی و روش کنارآمدن با سلامت روان از طرف دیگر روابط درونی منفی و معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری : از مجموع تحلیل های روابط ساختاری می توان نتیجه گرفت که متغیرهای خلاقیت، خودکارآمدی و روش کنارآمدن از قدرت پیش بینی کنندگی قابل قبولی برای سلامت روان برخوردار هستند.
he literature area of mental health do not have any comprehensive view showing creativity and self efficacy and coping are important in mental health. This research conducted for determination structural relations of creativity، self efficacy and coping with mental health in order to comply an integrated model. The sample was 120 students of Tehran universities who were selected with random sampling of cluster multi-stage method. The research plan was correlation and use to multiple regression and LISREL method. The instruments were Torrance' test creative thinking، Goldberg' mental health questionnaire، Lazarus' coping scale and Shirer's self efficacy scale that those psychometric index’s were valid. Multiple regression analysis showed that the relationship between creativity، self efficacy and coping was positive and significant. Also، there was a negative and significant relationship between creativity، self efficacy and coping with mental health. Good fitness models showed that the relationship between creativity and self efficacy with mental health، and coping and self efficacy with mental health was also significant.
Machine summary:
"ضرایب رگرسیون و تعیین متغیر پیشبین (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول 5 نشان میدهد که رابطه بین خلاقیت،خودکارآمدی و روش کنار آمدن با سلامت روان معنیدار(0/01< P ،2/74،2/84 و 2/43- t )بوده و بین آنها همبستگی متوسطی معادل (528.
این یافته در وهله اول با پژوهشهای(مک کللان 2001،شلتون 2001،سیکیزنت مایهالی و ولف 2002،مایک و بروگوس 2004،آمابیلی 2004،مورگان و وامپلر 2004،اوگونیمی و مابکوجی 2004،هولون 2004،بارساده و گیبسن 2007،مالوف، تورسیتنسون و اسکاتل 2007،پارزفال 2007،پاویترا و چاندراشینکار 2008،گوپتا 2009، محمدی و صاحبی 1380،سلطانی عمرو آبادی 1381،خسروانی 1384،ابراهیمی 1384،داوری 1386)هماهنگ است که از تأثیر معنیدار خلاقیت بر افزایش توانایی حل مسأله،انطباق بهتر، ریسکپذیری،ادراک بهتر،افزایش هیجان مثبت و خودکارآمدی در سلامت روان سخن گفتهاند.
و در وهله سوم با پژوهشهای(باربارافریدکسون 2000، نزو 2001،هاراین و همکاران 2002،بیکر 2003،پاسکار 2003،گوبی و کوریج 2004،فیلد، آلایر و ویگنز 2004،باس 2005،کوگ و همکاران 2005،جعفر نژاد 1382،سلطانی 1383، عاشوری،سعدی خانی و محمد زاده 1383،نظربلند و حیدری 1383،رفیعنیا،رسول زاده و آزاد فلاح 1385،زارعان،اسد اله پور و بخشی پور 1385،حسینیان 1385،کاویانی 1385،پور کاظم 1386،عناصر 1386،شیربیم،سودانی و شفیع آبادی 1387،زنونیان 1387)هماهنگ است که از تأثیرات معنیدار روشهای کنار آمدن بهویژه سبک مسألهمدار بر ادراک بهتر،شکایت روانی کمتر،انطباق بهتر،افزایش احساس خوشبینی،کاهش اضطراب و افسردگی،و افزایش احساس کنترل استرس و قدرت چالشگری سخن گفتهاند.
بنابراین از مجموع تحلیلهای روابط ساختاری(رگرسیون چندمتغیره و لیزرل)میتوان نتیجه گرفت که بین متغیرهای خلاقیت،خودکارآمدی و روش کنار آمدن با هم و نیز سلامت روان همبستگی درونی معنیداری وجود دارد.
ygolohcysp lanoitacude ni hcraeser fo lanruoj sretirw fo eliforp A:htlaeh latnem dna ytivitaerc.
stnecseloda larur gnoma gnipoc dna noisserped 6 lov gnisrun cirtaihcysp eht ni htlaeh fo etalerroc tnatropmi nA:gninaem efil)5002(."