Abstract:
بهطور سنتی، اندیشمندان و صاحبان فکر در علوم اجتماعی و انسانی بر این باورند که؛ دین و آموزههای آن در میان دینداران و مؤمنان، نگاه سختگیرانهای نسبت به بدن دارد. کلا، این تصور وجود دارد که؛ تأکید دین بر این امر است که بدن میبایست از طریق عمل به دستورات دینی، شعائر و احکام آن در کنترل فرد مؤمن قرار گیرد. برای بررسی دقیقتر این موضوع، شایسته است که نسبت میان بدن و دین، و نیز جایگاه بدن در دین، مورد تحقیق و تفحص قرار گیرد. این مقاله، در پی جستجو و کاوش در این پرسش است که؛ نسبت میان دین و بدن، به چه وجهی است و اساسا بدن چه منزلتی در میان ادیان دارد؟ این مقاله برای پاسخگویی به این پرسشها، به بررسی تطبیقی مقام بدن در ادیان مسیحیت و اسلام پرداخته است.
Machine summary:
"کلا، این تصور وجود دارد که؛ تأکید دین بر این امر است که بدن میبایست از طریق عمل به دستورات دینی، شعائر و احکام آن در کنترل فرد مؤمن قرار گیرد.
بنابراین، پرسش اساسی مقاله حاضر این است که؛ رویکردهای معرفتشناسی متفاوت در ادیان، نسبت به بدن چه جایگاهی برای بدن در میان جوامع مختلف متصور شده است؟ از سوی دیگر، ادیان مختلف و رویکردهای معرفتی دینی در آنها، در کنار شرایط اجتماعی متنوع، امکان بررسی مقایسهای را امکانپذیر میسازد و ما را به درک عمیقتر و دقیقتری از رابطه میان بدن و دین سوق میدهد.
او بر این ادعاست که؛ گفتمان اسلامی در رابطه با اعضای بدن، زمانی محدودیت خود را نشان میدهد که اسلام تنها به یک گفتمان حقوقی تقلیل پیدا کند؛ که این امر در میان متفکرین غربی و در میان برخی از Musallam Malek Chebel Marion Katz مسلمانان رایج است.
قرآن، این داستان را در یک چارچوب اخلاقی قرار داده و نشان میدهد انسان گرفتار در بدن، دارای آگاهی و اراده آزاد است و با آگاهی فریفته شده تا او به سنگینی مسئولیت و امانت خود بیشتر آگاه شود.
اما سخن قرآن تنها به اینجا ختم نمیشود؛ چراکه بدن در داستان دسیسه ابلیس و هبوط، مبدل به جسمانیت میشود و با آغاز و شکلگیری این درک جدید از بدن، که ارتباط تنگاتنگی با پیدایش همزمانی خود دارد، رسالت حقیقی انسان، که همان جانشینی و بندگی خداوند بر روی زمین است، با توانمندیها و محدودیتهای جسمیش گره میخورد."