Abstract:
فیلم های عامه پسند ایرانی، بعنوان نوعی فرهنگ ملی، که نبض اقتصادی سینمای
ایران را تشکیل می دهند در جامعه ی ایرانی در گستره ای وسیع مصرف می شوند. هر
چند که این فیلم ها در پژوهش های فرهنگی رایج در کشور، چندان مورد توجه قرار
نمی گیرند، اما بر اساس نظریه های فرهنگی متاخر، آنها متون فرهن گی متشکل از
رمزگان ایدئولو ژیکی هستند که در برساخته شدن ادراک اجتماعی جمعی، نقشی
اساسی دارند . بنابراین، سوالی که مطرح می شود این است که فیلم های عامه پسند
ایرانی از چه نوع ساختارهای روایی و ایدئولوژیکی برخور دارند؟ برای استنتاج
ساختارهای روایی و ایدئولوژی ک فیلم های عامه پسند ایرانی، از یک روش شناسی
نشانه شناسی » و « تحلیل ساختاری رولان بارت » که در برگیرنده « کیفی- ترکیبی »
است، استفاده شده است . نتایج پژوهش، حاکی از آن است که « انتقادی جان فیسک
در فیلم های عامه پسند ایرانی : 1. ساختار روایی، خطی و سه بخشی است، 2. بحران
های اجتماعی که برخاسته از تنش های مابین سنت و تجدد در جامعه ایرانی هستند،
مهم ترین مضامین را تشکیل می دهند، 3. عمدتا به بازنمایی مسائل طبقه متوسط
شهری می پردازند، 4. روایت در فضاهای مدرن شهری اتفاق می افتد، 5. تقابل های
دوگانه، برخاسته از تقابل اس طوره ای خیر و شر هستند، 6. زن متجدد تحول خواه،
مهم ترین تیپ مطرح در آنهاست و 7. نقد سویه های سرکوبگرانه و آسیب شناسانه
سنت و تجدد، مهم ترین دغدغه های ایدئولو ژیک مطرح در آنها، هستند.
Machine summary:
"IB} واژگان کلیدی: {VKساختار روایی،ساختار ایدئولوژیک،سینمای عامهپسند ایران،مطالعات فرهنگی،تحلیل ساختاری،نشانهشناسی انتقادیVK} (1)-این مقاله برگرفته از طرح پژوهشی(ساختارهای روایی و ایدئولوژیک سینمای عامهپسند ایران 1386-1376)است که توسط نگارنده در گروه پژوهشی جامعهشناسی(مطالعات فرهنگی)جهاد دانشگاهی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برای معاونت پژوهش و فناوری جهاد دانشگاهی انجام شده است.
سطوح سهگانه روایت در روش تحلیل ساختاری بارت (به تصویر صفحه مراجعه شود) منبع:مارتین(1382) فیسک در تحلیل متون دیداری شنیداری،سه نوع رمزگان اجتماعی،فنی و ایدئولوژیک را مطرح میکند و همانطوری که در جدول شمارهی 2 آمده است،هرکدام از آنها به ترتیب ناظر بر سه سطح جهان اجتماعی،یعنی واقعیت،بازنمایی و ایدئولوژی هستند.
دلالتهای ایدئولوژیک نفی غربگرایی و بازگشت به خویشتن،تحقیر فرهنگ امریکایی،سنتگرایی و نوستالوژی نسبت به ارزشهای سنتی ایرانی،مردسالاری،شکست نیروها و علایق منفی از نیروها و علایق مثبت در«آدمبرفی»،نقد شکاف طبقاتی،نقد پولپرستی،نقد مناسبات ناسالم اجتماعی همچون زیرآبزدن،دورویی و وضعیت بحرانی بیمارستانها در«مرد عوضی»،نقد مردسالاری،نقد قوانین طلاق،نقد طبقات نوکیسه و پیروزی خیر بر شر در «قرمز»،نقد مصلحتاندیشی کاسب کارانه،آسیبهای اجتماعی(فحشا،اعتیاد)،ازدواج موقت،قدرتمداری،هنجارگریزی و تفوق خیر بر شر در«شوکران»،نقد مادیگرایی و عقلابزاری نسبت به زنان و پیروزی خیر بر شر در«سگکشی»،نقد شکاف طبقاتی،نقد اقتدارگرایی،ستایش احساس مادری زن و پیروزی نیروهای خیر بر نیروهای شر در«کلاه قرمزی»،نقد برادر سالاری،نقد سرکوب غرایز جنسی،پیروزی منطق بر بیمنطقی در «توکیو بدون»،نقد دینداری اجباری و دولتی،نقد قشریگری مذهبی و عامه مردم، معنویتگرایی و پیروزی خیر بر شر در«مارمولک»،نقد ضمنی نظم حاکم برجامعه،نقد تفکر ابزاری،نقد شکاف مابین ساحت رسمی و غیررسمی جامعه و نقد گروههای فشار در «مکس»،نقد توأمان مردسالاری و زن سالاری افراطی در«آتشبس»،مهمترین دلالت های ایدئولوژیک مطرح هستند."