Abstract:
در جغرافیای سیاسی نیز همانند علوم سیاسی، متاسفانه ایدهی پیدایش مفاهیم درهمتنیدهی حکومت، سرزمین و مرز که بهمفهوم کشور state واقعیت میبخشند، به پیمان وستفالیا در سال 1648 بازمیگردد و این واقعیت نادیده انگاشته میشود که این مفاهیم مدرن، ریشه در دوره های قبل از پیدایش حکومت ـ ملت پایه در اروپا دارند. متاسفانه این شناسایی وجود ندارد که در مواردی، تمدنهای دوران باستان با مفهوم «حکومت state»که با مفاهیم «سرزمین» و «مرز» پیوند دارد، آشنا بودند. متون دوران باستان آشکار می کنند که این اصل اساسی در ادبیات جغرافیایی ـ سیاسی ایران باستان در مورد موضوعات حکومت، سرزمین، و سامان وجود داشت. همین طور این احتمال وجود دارد که این مفاهیم ایران باستان بر تمدن روم تاثیر نهاده باشد.این باور گسترده نیز وجود دارد که تلفیقی از تمدنهای یونان ـ روم باستان و ایران باستان سهم عمده ای داشته است، در آنچه زیربنای فرهنگ غرب را تشکیل می دهد. بعدها در دوران ساسانیان مفاهیم درهمتنیدهی حکومت، سرزمین، و سامان بهگونهی چشمگیری گسترش یافتند و از همان دوران به شکلهای امروزین خود نزدیک شدند. از سوی دیگر، با توجه به این حقیقت که «دادگری = عدالت» شالودهی اصلی فلسفهی مدیریت سیاسی کشور در ایران باستان بود، تامل در مورد این ایدهی چندان دشوار نخواهد بود که سازمان فضایی کشور در ایران باستان، چه بسا به سیر تکاملی مفهوم دموکراسی در غرب کمک کرده است.
Machine summary:
"ازسویدیگر،با توجه به این حقیقت که"دادگری-عدالت"شالودهی اصلی فلسفهی مدیریت سیاسی کشور در ایران باستان بود،تأمل در مورد این ایدهی چندان دشوار نخواهد بود که سازمان فضایی کشور در ایران باستان،چهبسا به سیر تکاملی مفهوم دموکراسی در غرب کمک کرده است.
rosseforP ni,dnim fo eripme eht narI sekam ytitnedI naisreP,ytitnedI lairotirreT dna redroB,hedaZ-dehatjoM zuoriP .
ایران میبایستی به بخش غربی از تمدن بشر تعلق داشته باشد و من گمان میبرم که این همان چیزی بود که اسکندر کبیر مقدونی،شاگرد ارسطوو به طریق اولی در سنت فلسفی عظیم غرب،در ایران یافت و او را بهگونهای مجذوب خود کرد که تصمیم گرفت یک همکاری هماهنگ و چندملیتی میان ایرانیان و یونانیان در درون امپراتوری پهناوری که میساخت،بنا کند.
به هنگام ارزیابی تأثیر ایران بر مفاهیم«حکومت»و«مرز»بر شکلگیری این مفاهیم در اروپای قرون وسطی، میتوان از اشارههای کتب مقدس(تورات و انجیل)به"کشور"بودن ایران(پارس)از ترکیب مفاهیم سهگانهی حکومت، سامان،و سرزمین یاد کرد )I i,arzE,I,i,rehtsE,VILX retpahC-haiasI( و از آیین ایرانی حکومت که بر احترام به حقوق ملل گوناگون در حکومتی فدرالیته مبتنی بود.
وی با اشاره به برخی نمونهها از پیشینههای تأثیرپذیری حکومت عربی در عصر اسلامی از این آیین ایرانیگیری اولیهی اسلامی،استدلال میکند: فخری-کتاب راهنمایی در سیاست و تاریخ مربوط به سدهی چهاردهم-روایت میکند که چگونه خلیفه عمر، هنگامیکه برای چگونه توزیع کردن غنایم جنگی که به مرکز سرازیر شده بود،نظر یک ایرانی را خواستار شد که پیش از آن،در دستگاه دولتی حکومت ایران در زمان ساسانیان کار کرده بود.
loV ,ylretrauQ scitilopoeG ,dniM eht fo eripmE na narI sekaM ytitnedI naisreP :ytitnedI lairotirreT dna redroB ,9002 ,zuoriP ,hedaZ-dehatjoM ."