Machine summary:
"" 0991,roraC در این رابطه،برخی معتقدند که در طی سه قرن اخیر،ادبیات روابط بین الملل،تحت تأثیر سه الگو بوده است: )204:3991,tluageL( 1)الگوی"صلح از طریق قدرت"،که خاستگاه آن پوزیتیویسم علمی بوده و هدفش،ازدیاد منافع برای کشور و یا بخش موردنظر میباشد.
در این دوران،ظرفیت معنایی امنیت ملی تنها به مقابله و دفع تهدیدات خارجی معطوف میشد و محور استراتژیها نیز به تقویت و بهینهسازی بنیانهای قدرت نظامی و حفظ تمامیت ارضی محدود بود.
ک به افتخاری،1379:8) امنیت کشورهای جهان سوم براساس عقیدهی برخی از صاحبنظران روابط بین الملل،تحول مفهوم امنیت عمدتا در حوزه کشورهای شمال مصداق مییابد و در کشورهای جنوب،به دلایلی نظیر تفاوت در سطح توانمندیها،ساختارها،فرهنگها،تجارب تاریخی،مناسبات اقتصادی،ایدئولوژیها و پارهای علل دیگر،همچنان شرایط دوران پیشین تا حد زیادی تداوم داشته و صفت"ملی"امنیت کاربرد بیشتری دارد.
به نظر محمد ایوب،دو دسته عوامل در شکلگیری معنای امنیت ملی در کشورهای جهان سوم مؤثرند: )9:5991,booyA( 1)آسیبپذیریهای داخلی 2)تهدیدات و فشار خارجی به نظر وی،آسیبپذیریهای داخلی/خارجی این توانایی را دارند که ساختارهای سزمینی و نهادهای رژیم حاکم اینگونه کشورها را تهدید به تضعیف و یا از بین بردن نمایند.
به نظر آنها پرواضح است که هدف سیاستهای حکومتی کشورهای جهان سوم،برقراری امنیت برای شهروندان نمیباشد،بلکه هدف تضمین و حفاظت بسط و تداوم قدرت یا سلطه،اولویت حاکم میباشد.
از سوی دیگر بازتعریف قدرت و امنیت،در کنار بروز"معمای امنیت"1 )9591,zreH( ، تجانس نظامیگری صرف را با عصر کنونی،نفی و انکار میکند و در کل به نظر میرسد که تحولات جهانی،به عنوان ابزار آسیبشناسی راهبردهای امنیتی کشورهای جنوب عمل میکنند."