Abstract:
در قرآن کریم صفاتی به خداوند نسبت داده شده است که عینا در مورد مخلوقات نیز کاربرد دارد. بحث در مورد معانی این صفات و حقیقت آنها زمانی که در مورد خداوند به کار میرود، از دیرباز در بین دانشمندان اسلامی رواج داشته است. أخذ معنای ظاهری آیات، ذهن را به سوی تصویری انسانگونه و جسمانی از خداوند و تشبیه مطلق سوق میدهد و عطف نظر به جنبههای نقص و امکانی این صفات، زمانی که در مورد موجودات انسانی به کار میرود، انسان را به تنزیه مطلق ذات واجب تعالی از این صفات متمایل میسازد. در کنار این شیوه تنزیهی و تشبیهی صرف، طریق دیگری نیز در عرفان نظری مطرح است که با ابتناء بر نظریه وحدت شخصیه وجود و تمایز احاطی حق از مخلوقات، هم تمایز و غیریت حق تعالی و مخلوقات در این صفات را میپذیرد و هم عینیت آن دو در برخی مراتب تجلیات ذات حق را اثبات میکند. این نوشتار با نگاهی به برخی مبانی معرفتشناختی و هستیشناختی این دیدگاه، به بررسی طریق جمع بین تشبیه و تنزیه که از سوی ابنعربی و شارحان وی عرضه شده، میپردازد.
Machine summary:
"ابنعربی در فتوحات با اشاره به این مطلب، تنزیه صرف را ایمان به دلیل عقل و نه ایمان به شریعت دانسته و اتکا به عقل صرف و در پی آن، تأویل کلمات الهی را در حکم ایمان به گوشهای از شریعت و رد برخی دیگر معرفی میکند و لازمه ایمان حقیقی به پروردگار را پذیرش به تمامه شریعت، به همان شکلی که از ناحیه خداوند نازل شده میداند: و الذی أمرته بالإیمان به متناقض الدلالة متردد بین تشبیه و تنزیه فالذی یؤمن بنفسه یؤمن ببعض و یکفر ببعض تأویلا لا ردا فمن تأول فإیمانه بعقله لا بی و من ادعی فی نفسه أنه أعلم بی منی فما عرفنی و لا آمن بی فهو عبد یکذبنی فیما نسبته إلی نفسی بحسن عبارة فإذا سئل یقول أردت التنزیه و هذا من حیل النفوس بما فیها من العزة و طلب الاستقلال و الخروج عن الاتباع.
ایشان در ادامه میگوید: فمن قال بالإشفاع کان مشرکا و من قال بالإفراد کان موحدا فإیاک و التشبیه إن کنت ثانیا و إیاک و التنزیه إن کنت مفردا قیصری در شرح این ابیات مینویسد: قول به اشفاع و اثبات غیر برای خداوند در میان دو طایفه رواج داشت؛ یکی مشرکان که دیگر موجودات را نیز همانند خداوند قدیم دانسته و از این حیث مخلوقات را شبیه خالق میپنداشتند و دیگری کسانی که موجودات را صادرشده از ناحیه موجود قدیم و حادث میدانستند؛ از اینرو، ابنعربی هشدار میدهد که اگر از افراد گروه دوم هستی، مبادا دچار تشبیه شوی (فایاک و التشبیه إن کنت ثانیا)؛ چراکه اساسا دوئیت و شفعی بین خداوند و موجودات نیست تا تشبیهی در کار باشد، بلکه آنچه غیر خداست همگی مظاهر حقاند که در مورد آنها خیال 62 وجود میشود و هر آنچه از کمال و صفات قابل تصور است، بالإصاله از آن خداوند است و کمالات دیگران تنها سایهای از کمالات اوست."