Abstract:
دنیا و تعبیرات مربوط به آن یکی از رایج ترین موتیف های شعر فارسی است که ناصر خسرو نیز به مانند بقیه ی شاعران آن را مورد استفاده قرار داده است اما چگونگی نگاه وی به دنیا به خاطر شرایط ویژه ی زندگی و فکری و اعتقادی او جالب توجه و قابل بحث است. در این پژوهش تمام تعبیرات مربوط به دنیا آورده شده و سپس درباره ی کارکدهای آنها توضیح داده شضده است. روش این تحقیق کتابخانه ای – توصیفی است و جامعه ی آماری آن دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی می باشد . ابیات مورد نظر از این کتاب استخراج شده و سپس بررسی و توصیف شده اند. شمائئی کلی نیز از طرز فکر و اندیشه ی این شاعر بزرگ به همراه حوادث اصلی و اساسی زندگی وی در این پژوهش ذکر گردیده است.
Machine summary:
"با خواندن قصاید او پی به اندیشه ی گرانمایه ی انسانی بزرگ می بریم که در تمام شرایط از آموختن و مبارزه با جهل و ظلم روی برنمی تابد : الفنج گه دانش این سرای است اینجا بطلب هرچه مر تورا نیست دنیا و معانی مربوط به آن در دیوان او به کرات دیده می شود و وی از آن تعببیرات مختلفی را لحاظ کرده که با بررسی بسامد آنها متوجه می شویم که به طور کلی ناصرخسرو نیز به مانند اکثر شاعران فارسی، به دنیا نظر مساعدی ندارد: روز تو کی نیک شود تا چنین فتنه ی این خانه ی بی روزنی ؟ او می داند که روزگار ارزش دانایی و شعور را نمی داند و به این ترتیب روزگار تبعید خویش را تاب می آورد و به تحمل سپری می کند : نی نی که چرخ و دهر ندانند قدر فضل این گفته بود گاه جوانی پدر مرا و در جایی دیگر اشاره به ناپایداری خوشی و بدی جهان می کند و می گوید که اگر احوال من در این دنیا خوب یا بد باشد ، در حقیقت یکی است زیرا خوشحالی و ناراحتی را بقایی نیست: زی من یکی است نیکی و بدی دهر از آنک سورش بقا ندارد و نه شیونش."