Abstract:
ابن هیثم ریاضیدان و فیزیکدان برجسته مسلمان علی رغم شهرتش در حوزه های مذکور دارای اندیشه های اخلاقی بدیعی است که می توان آنها را در شکل گیری و بسط اخلاق فلسفی در جهان اسلام موثر دانست. نوشتار حاضر مبادی تصوری و تصدیقی وی در اخلاق را واکاوی و استخراج کرده و نشان می دهد تکیه وی بر هریک از آنها به چه میزانی است هریک از این مبادی تا چه حد از استحکام و انسجام برخوردارند. سپس دیدگاه های اخلاقی وی را طرح و بررسی خواهیم کرد. در اندیشه های اخلاقی ابن هیثم گاه با توصیه هایی غریب و بی سابقه مواجه هستیم، این اندیشه ها وی را به ماکیاولی بسیار نزدیک می کند. بر این اساس در این نوشتار توصیه های وی با توصیه های ماکیاولی مقایسه شده و براساس پاره ای قراین، تبیینی متفاوت از تبیین های متعارف برای توصیه های ابن هیثم و ماکیاولی ارایه می گردد
Alhazen, in spite of his reputation as an outstanding muslim mathematician and physicist, can be known as an ethical scholar with such special teachings in the field with considerable effects in forming Islamic middle norm in ethics of Muslim world. Though his teachings cannot be free from failures. In this paper, his ethical principles have been introduced with regard to their part and stability. Then his ethical points of view has been surveyed. In some cases, he strangely become very close to Machiavelli. Therefore, in the paper, some of his ethical teachings have been studied in coparison with those of Machiavelli. Finally, relying on some clues, a new consideration of their ethical teachings has been given.
Machine summary:
نکته قابل ذکر آن است که برخلاف ابن مسکویه و بسیاری دیگر از متفکران مسلمان، ابنهیثم فضایل و رذایل اخلاقی را بر تقسیمبندی مذکور مبتنی نکرده است، هرچند در مواضعی از کتابش تصریح کرده است که: مجموع اخلاق آدمی از این سه نیرو نشئت میگیرد.
(الغزالی، 2001: 118 ـ 99؛ طوسی، 1385: 130 ـ 108؛ النراقی، 1386: 86 ـ 75؛ القزوینی، 1380: 65 ـ 52) از مزایای این کار آن است که تعریف و تنسیق فضایل و رذایل آسانتر میشود و نیز باسهولت بیشتری میتوان دریافت که کدامیک از فضایل نسبت به بقیه حکومت و برتری دارند، زیرا در مکتب اخلاق فلسفی قوه عاقله بر دو قوه دیگر حکومت دارد.
(همان: 81) ابنهیثم درباره عواقب بد سرشتی آورده است: ازاینرو کسی که بدی و بدسرشتی را پیشهسازد، دچار نکبت خواهدشد و بیش از آنچه سودی در این راه برد، زیان خواهد برد و چون آدمی به محاسبه نفس خویش پرداخت و تمیز و اندیشه خود را بهکار گرفت خواهد دانست که زیان خویهای ناپسند بهمراتب بیش از سود آنهاست.
(ابنحزم، 1961: 58ـ57) به هر روی، هرچند ابنهیثم با نشاندادن اجزای تشکیل دهنده تعدادی اندک از فضایل و رذایل، آنها را تنسیق کرده است اما در نهایت در این کار ناکام میماند و نظامی کامل و کارآمد برای دستهبندیو تعریف فضایل و رذایل ارایه نمیکند.
پارهای از اندیشههای او، مشابهت زیادی به اندیشههای ماکیاولی نشان میدهد ازجمله آنکه سرشت آدمیان را بد میداند و قواعد اخلاقی حاکم بر فرمانروایان را جدای از عموم مردم محسوب میکند و دیگر آنکه توصیههای این دو به خیانت و تزویر را باید درجهت حفظ ارزشهایی متعالیتر درنظر آورد.