Abstract:
در این مقاله، به بررسی مساله ی مطابقت بین ذهن و عین در دو حوزه ی سینوی و صدرایی پرداخته شده است. این بررسی در حوزه ی سینوی نشان می دهد اگر چه ابن سینا بر اساس مبانی فلسفه ی مشاء، به صحت فرآیند تجرید و انطباق ماهوی معتقد شده است، وی در نمط پایانی اشارات، با توسعه ی ادراکات در قسم غیر حصولی و شهودی، نفس را مولفه ای پویا و اشتدادپذیر لحاظ می کند. شیخ اذعان می نماید که تجرید فرآیندی ناکارآمد در تحصیل ادراکات شهودی است و نفس می تواند به واسطه ی اشتداد وجودی و معرفتی، از ابهام و عدم وضوح ادراکات خود کاسته، ادراکاتی مطابق با واقع را تحصیل نماید. در روی کرد صدرایی، مساله ی مطابقت انتظام بهتری یافته است. ملاصدرا صراحتا به ناکارآمدی فرآیند تجرید اذعان می نماید. وی بر اساس نظریه ی حدوث جسمانی، ابهام و عدم انطباق احتمالی ادراکات را ناشی از خساست وجودی نفس می داند. ملاصدرا به واسطه ی نگرش متفاوتی که به علم و ماهیت آن دارد، اشتداد جوهری نفس را به سان نردبان تعالی معرفتی نفس لحاظ کرده، معتقد است به هر میزان نفس در فرآیند حرکت جوهری اشتداد بیشتری یابد، ادراکاتی واضح تر را تحصیل خواهد کرد
Machine summary:
"ایشان با طرح وجود استلزام منطقی بین فرآیند اشتداد وجودی نفس و اشتداد معرفتی آن، معتقد است: «نفس و دو قوهی حس مشترک و خیال به هر میزان در جوهر وجودی خویش اقوی گردند، از بعد وجودیشان نسبت به مدرکات شریف عوالم غیب و ملکوت، کاسته شده و در نتیجه ادراکاتی واضح و متمایز را از پیرامون تحصیل خواهند کرد که فاقد کمترین دخالت قوهی متخیله باشد»9 (4، ج: 3، ص: 439).
کیفیت مواجههی شیخ و تبیینی که وی از مسألهی مطابقت ارائه داده است را میتوان به صورت یک گزارهی شرطی بیان نمود: اگر نفس، بهمنزلهی فاعل پویای ادراکی، به لحاظ وجودی اتم اشتداد را یابد، آنگاه خواهد توانست به واسطهی تعالی وجودشناختی خویش، به انفعال محض دست یافته، ادراکاتی ناب، اصالی و فاقد هر گونه دستکاری از پیرامون را تحصیل نماید.
ابن سینا در مباحث معرفتشناختیاش در نمط پایانی اشارات و همچنین در ذیل فلسفهی نبوی خویش، در جهت تبیین مسألهی مطابقت، معتقد میشود که نفس و قوای آن، خاصه حس مشترک و خیال، به هر میزان دارای اشتداد و استکمال بیشتری باشند، ادراکات شهودی و غیر حصولیاش واضحتر بوده، در نتیجه کمتر در معرض دستکاری متخیله خواهد بود."