Abstract:
ترانه های عامیانه، نشان داده که هنر و زیبایی در انحصار طبقات عالی و تربیت شده، نیست؛ بلکه نابغه های ساده ای نیز وجود دارند که در محیط های ابتدایی تولد یافته، احساسات خود را بی تکلف با تشبیهات ساده و به شکل آهنگ ها و ترانه های عامیانه بیان می کنند؛ گاهی به قدری زیبا و با مهارت بیان می شود که اثر آن ها جاودانی می شود؛ این نابغه های گمنام، سرایندگان ترانه های عامیانه می باشند. در میان ترانه سرایان معروف، و از خوش نامان عرصه فرهنگ ملی و محلی؛ می توان به فایز دشتستانی و امیر پازواری اشاره نمود. این دو شاعر ترانه سرا، در ادبیات شفاهی جنوب و شمال کشور معروفند؛ براستی آیا ادبیات فولکوریک مناطق را می توان با هم مقایسه نمود؟ و چرا ترانه های عامیانه در قرون متمادی، که با خشم و نفرت محافل رسمی ادب مواجه بوده؛ و جرات نداشته است که پای در هیچ دیوان و تذکره ادبی بگذارد؟ بدیهی است که آداب و رسوم و فرهنگ مناطق، اگر چه مختلف است، اما وجوه اشتراک فراوانی را می توان در ادبیات آنها جستجو کرد. ترانه های این دو شاعر، از جهات سبک و نوع بیان و مضامین و محتوا و درون مایه اشعار از جمله؛ بیان درد و رنج های مردم و گله از معشوق و فراق یار قابل مقایسه است؛ این مقاله علاوه بر معرفی دو شاعر طبری و دشتستانی، به بررسی و تطبیق ترانه های این دو شاعر می پردازد.
Machine summary:
"{Sسیاوش بدو گفت کان خواب من#بجا آمد و تیره شد آب من# مرا زندگانی سرآید همی#غم و درد و اندوه درآید همی# چنین است که سپهر بلند#گهی شاد دارد گهی مستمند# اگر سال گردد هزار و دویست#به جز خاک تیره مرا جای نیستS} (فردوسی،13876 ش،ج 3:181) رویای سیاوش به مانند رویای انه،بیدرنگ و دو بهره از شب نگذشته مجال تعبیر مییابد و هردو از حوادث شوم آینده خبر میدهند.
این دو شاعر ترانهسرا،در ادبیات شفاهی جنوب و شمال کشور معروفند؛براستی آیا ادبیات فولکوریک مناطق را میتوان با هم مقایسه نمود؟و چرا ترانههای عامیانه در قرون متمادی،که با خشم و نفرت محافل رسمی ادب مواجهبوده؛و جرأت نداشته است که پای در هیچ دیوان و تذکره ادبی بگذارد؟بدیهی است که آداب و رسوم و فرهنگ مناطق،اگرچه مختلف است،اما وجوه اشتراک فراوانی را میتوان در ادبیات آنها جستجو کرد.
»(همان،1383:11)چه بسیار هنردوستان صاحب ذوقی هستند که میتوانند در محط ابتدایی،احساسات خود را،که نماینده آن قوم و قبیله و لهجه است، بیتکلف و به دور از هیاهوی اوزان و قوافی و افاعیل عروضی،با مهارت خاص بیان کنند؛ بدینمنظور،محققان و پژوهشگران که در عرصه ادبیات رسمی کشور(زبان معیار)گان نهادهاند،دریچه بحث و فحص را سوی این نوع تحصیلات نگشودند،و هرگز در صفحات اندیشهاشان جایی برای گزارش احوال این گمنامان خوش ذوق و قریحه محلی ایرانی ندادهاند؛در نتیجه اشعارشان جرأت ظهور در عرصههای علمی را پیدا نکردهاست و شاید اجازه بحث به این سرایندگان را ندادهاند.
این پژوهش تلاشی است در جهت معرفی بیشتر جلوههایی از آفرینشهای ذوقی و هنری در دو منطقه ایران زمین؛یکی از شمال و دیگری از جنوب کشور،یعنی،امیرپازواری معروف به«شیخ العجم طبرستان»و فایز دشتستانی اختصاص دارد؛ابتدا از اوضاع و احوال زندگی این دو شاعر گزارش میشود،سپس به تطبیق ترانههای فایز و امیر پازواری میپردازیم."