Abstract:
درباره امکان علم دینی دیدگاه های متفاوت و گاه متضادی مطرح شده است. در این نوشتار، پس از طرح «جامعیت دین» و «نگاه الهی به هستی» به عنوان مبانی علم دینی و دینی کردن علوم، دیدگاه «وحدت علم و دین» در ذیل نگاه جامعیت دین، مورد تاکید محقق قرار گرفته و تلاش شده است تا امکان علم دینی و راهکارهای عملی گشتن آن، مورد تامل و داوری قرار گیرد. محقق با نشان دادن وجوه غیرشناختی علم، سپس بر آن شده که این وجوه غیرشناختی را می توان با وجوه غیرشناختی دین تکمیل نمود و بنابراین به اثبات امکان علم دینی رسید. مکتوب حاضر پس از آنکه علم دینی را ابتدا به عنوان موضوعی برون دینی که پاسخ آن در دین یافت نمی شود و نیز علم را از پاسخ به امکان یا امتناع علم دینی عاجز دانسته، از رهگذر فهمی فلسفی و تفسیری از موضوع به اثبات علم دینی نایل گشته است. رویکرد هرمنوتیک و تفسیری در این مقاله، بر آن بوده که حقیقت، دارای بطونی است که باید با تفسیر گام به گام از آن لایه برداری کرد تا به مغز آن دست یافت.
There are various and sometimes contradictory views regarding the possibility of religious knowledge. In this article the two bases of religious knowledge and making the other sciences religious، i.e. the theory of "comprehensiveness of religion" and "the Divine look at the universe"، are mentioned and tending to the theory of "comprehensiveness of religion"، the theory of "unity of science and religion" is emphasized; also the possibility of having religious science and the way to actualize it are discussed. Showing the non-cognitive aspects of science، the author has tried to show that these non-cognitive aspects may be completed by the non-cognitive aspects of religion; thus the possibility of religious science is proved. The author of this article believes religious knowledge is an intra-religious subject which has no answer in religion and also believes that science cannot answer the possibility or impossibility of religious knowledge; rather the author has proved religious knowledge by a philosophical and interpretational approach to the subject. The hermeneutical and interpretational approach of this article shows that reality has some esoteric aspects which should be interpreted step by step to explore the reality and reach to its core.
Machine summary:
در ايـن نوشـتار، پس از طرح «جامعيت دين » و «نگاه الهي به هستي» به عنـوان مبـاني علـم دينـي و دينـيکـردن علوم ، ديدگاه «وحدت علم و دين » در ذيل نگاه جامعيت دين ، مورد تأکيد محقق قرار گرفته و تلاش شده است تا امکان علم ديني و راهکارهاي عمليگشتن آن ، مورد تأمـل و داوري قـرار گيرد.
٣٤ پرسش اصلي اين است که آيا علم ديني ممکن است ؟ فرضيۀ اصلي مبتني بر امکـان علم ديني است و براي اثبات اين فرضيه بايـد بـه پرسـش هـاي زيـر پاسـخ داده شـود: حقيقت و ماهيت علم چيست ؟ ماهيت دين چگونه است ؟ هويت علم ديني چيست ؟ کساني که به علم ديني قائل اند، چگونه تحقق اين معنا را تبيين مي کننـد؟ و بـه چـه نحو مي توان علم را ديني کرد؟ پاسخ منطقي به اين پرسش ها اهميت زيادي در بحـث علـم دينـي دارد و اساسـاً اگر نتوانيم به اين مسائل پاسخ مناسبي ارائه بدهيم ، اصل فراينـد دينـي کـردن علـوم مختل خواهد شد و از اين مباحث تنها دغدغه هاي فرهنگي باقي خواهد ماند.
از نظر اين نوشتار دين و علـم وحـدت دارنـد و نـاتجربي بـودن پاره اي گزاره هاي ديني نه تنها در برابر علم تجربي قرار نمي گيـرد کـه مکمـل آن اسـت .
از مباحث ديگري که در بحث دين شناسي و فلسفۀ دين بايد به آن اشاره کـرد، ايـن است که اعتقاد به جامعيت دين و نيز نظريه هاي وحدت علم و ديـن از مبـاني مهـم در ٤٣ علم ديني و امکان آن است که در اين بخش به آن مي پردازيم .