Abstract:
یکی از پرسش های بنیادین درباره آموزه های دین، طبقه بندی آنهاست. محور بحث این نوشتار تقسیم به ذاتی و عرضی است که توسط برخی نویسندگان بیان شده است. در این دیدگاه معنای مورد نظر از این دو واژه متفاوت از سایر واژه های مشابه آن است. در این رویکرد، تعالیم عرضی نودونه درصد احکام را دربر می گیرد و . اینها اسلام حقیقی نیستند، و لذا ما ملزم به عمل به آنها نیستیم. در دیدگاه مذکور دو دلیل عمده ویبر عرضی دانستن بیشتر احکام اسلامی این است که اینها مصداق شرطیات کاذبه المقدم هستند یا در پاسخ به پرسش از شارع طرح شده اند. در ارزیابی این ادله می توان گفت هیچ یک از آنها تمام نیستند. شرطیات کاذبه المقدم مبتلا به مشکلاتی از جمله مغالطه خلط انگیزه و انگیخته است. استدلال دوم نیز دارای مشکلاتی است که از جمله آنها مغالطه تعمیم حکم مورد استثنا به کل موارد است. در مقاله حاضر شیوه گرداوری اطلاعات، کتابخانه ای و روش پردازش آنها تحلیلی انتقادی است
One of the fundamental questions regarding religion's teachings is how to classify them. The main topic of this article is the division of religion into essential and accidental issues expressed by some writers. The meaning of the two terms in this view is different from their meaning in other places. The accidental teachings form 99 percent of the commands in this approach. These teachings are not the real Islam thus we are not obliged to obey them. According to the above theory، the two main reasons for considering Islam's commands accidental are: they are either conditional propositions with false antecedents or they are answers to the questions asked from lawgiver. To evaluate these reasons، none of them are completely correct. The conditional propositions with false antecedents have the fallacy of confusing motivation and the motivated. The second reason has some problems as well including the fallacy of generalizing the predicate of an exception to all cases. The method of gathering data in this article is library research and the method of processing them is an analytic-critical method.
Machine summary:
دليل اول : شرطيات کاذبة المقدم يکي از دلايل اساسي در اين ديدگاه ، شرطيات کاذبة المقدم ، يعني شـرطيات محقـق نشده تاريخي و خلاف واقع است ؛ بدين معناکه اگر شرايط و حـوادث ديگـري بـود، آموزه هاي ديگري مطرح مي شد، پس آنچه بيان شده ، ذاتي اسلام نيست ، بلکه مولود شرايط خاص است .
همچنين اين ديدگاه در ارتباط با عرضي دانستن تمام رخدادهاي تاريخي در اسلام و اينکه هريک از تعاليم اسلام که به نحوي پيوند با اين حوادث دارد، جزو اسلام ذاتـي و حقيقي محسوب نمي شود، مي گويد: حوادثي که در تاريخ اسلام اتفاق افتاده اند، چه در عصر پيشوايان دين و چه پس از آن ، همه از عرضيات اند و مي توانستند اتفاق نيفتند و چون چنين اند، نمي توانند جزو اصـول اعتقادات قرار گيرند و به طور کلي نقش شخصيت ها در دين - به جز شخصيت پيـامبر که ذاتي دين است - تماماً عرضي است و بـه تصـادفات تـاريخي بسـيار بسـتگي دارد (همان ، ص ٧٩).
نفي اعتبار از تمام سخنان و نظريات نويسندٔە مورد بحث ، قرآن را از امور تاريخي مي داند که با گذشت زمان اعتبار خـود را از دسـت داده اسـت ؛ امـا دليلـي کـه بـراي اثبـات مـدعاي خـود مـي آورد (شـرطيات کاذبة المقدم ) فقط سبب سلب اعتبار از امـور تـاريخي بـراي زمـان هـاي بعـد نمي شود، بلکه تمام نظريات تجربي ، رياضي و عقلـي را نيـز بـراي آينـدگان بـي اعتبـار مي سازد؛ زيرا تمام آرايي که دانشمندان مطرح کرده اند، در شرايط خاصـي محقـق شـده است .
عام بودن نظريه آقاي سروش فقط در صدد نيست که بخشي از احکامي را عرضـي بدانـد کـه احتمـالاً ناشي از پرسش هاي نابجا هستند، بلکه مدلول تمام رواياتي را که در پاسخ بـه پرسـش ، بيان شده اند، عرضي تلقي مي کند.