Abstract:
آرمانشهر یا نیک شهر و دنیای وارونة آن یعنی پاد آرمانشهر یا آنچه گاه از آن با عنوان پلید شهر و دوزخ شهر نام میبرند همواره به عنوان یکی از دغدغههای صاحبان خرد و اندیشه و خاصه ادیبان و شاعران بوده و حضوری پررنگ در متون ادبی داشته است. نگارندگان در این مقاله به بررسی دو مفهوم آرمانشهر و پاد آرمانشهر در شعر دو تن از شاعران نوپرداز معاصر، سهراب سپهری و طاهره صفارزاده پرداختهاند. به این منظور ابتدا به تبیین این دو واژه پرداخته و تاریخچهای از حضور آنها در متون ملل مختلف را یادآوری میکنند سپس به تحلیل اشعار سهراب سپهری در جهت واکاوی اندیشة آرمانشهر در شعر او پرداخته و در ادامه پاد آرمانشهر مرحوم طاهره صفارزاده را در اشعار او نشان میدهند. از دیگر اهداف این مقاله نگاهی غیر مستقیم به نقاط اشتراک و افتراق در دنیای مطلوب دو شاعر است
Machine summary:
"/ [ ساکن ده مزبور ] بیهوده میگوید / بیهوده میخندد / و شاعر ظریفکار / با طنازی / از هیچ و پوچ / بدیهه میپردازد » ( همان، 28) 5- رابطهها جای ضابطه را میگیرند: « وقتی که داوریها / در پستوی مخوف قول و قرار / از نور عدل / دور میشوند»( همان) 5- مزدور پروری : « وقتی که اهل ایمان منتظر عدالت / و آمدن عادل هستند / سالارهای ستم / مزدورهای خطاکار را / در حرفة ستمکاری / میپرورانند / پروار میکنند » ( همان، 29) 6- بی اثر ماندن تلاشهای رهبران فکری جامعه : « گام پیمبران / در کوچههای جهل امت / بی رنگ مانده / و اهل قریه / از سرعت سرایت بیماری / بیماری ندانستن / جسدهائی مقام پرست شدند » ( همان) 7- غلبة مادیات بر معنویات : « روح / این عنصر الهی / که از معنا نیرو میگیرد / از کثرت تلاشهای مادی ذهن / در وجود یکایک / به تنگ آمده / در تلخی خمودی و خاموشی / فرو رفته است » (همان ،30 ) 8- رواج عادتهای زشت و مذموم : « بیهوده حرف میزنند / بیهوده میخندند / در عرصههای سود پرستی / دروغ و تهمت و فحش / خنجری است / که آزادانه / از زبان آنان / بیرون میزند / در پشت هر مخالف با نادرست / حتی هر خویشاوند / فرود می آید » ( همان،30) 9- حاکمیت وهم به جای خرد : « اندیشه و خرد / هرگز مزاحم آنان نبوده اند / وهم و خیال، خاطرشان را / خوشنود کرده است » ( همان، 31) 10- میان حاکمان و تودة مردم رابطة درستی برقرار نیست : « ژاندارم و بخشدار / سالار و سردار / در ضرورت پیشامدها / بهانة مردم را پیش میکشند / و مردم / فیل جاذبه را / پول را / در گامهای نامبارک آنان ذبح میکنند » ( همان، 31) 11- فرمانروایان، به شایستگی بر اریکة قدرت تکیه نزده اند و این ویژگیها را دارند : الف- « بالای خط ثروت ایستاده اند / ترس از خدا ندارند »( همان، 32) ب- « گردشگران جهانی خالق را / سونامی و سیل و زلزله و طوفان ر ا/ نمیبینند » (همان، 32) ج- صدای دکا دکای زمین را نمیشنوند / چرا که دستیار ستم هستند »( همان، 32) د- « از برکت کلیدسازی پول / از نقشهای به نقشهی دیگر / دنبال قفلهای باز شده در حرکتند / و کار اصلیشان نقشهپروری است » ( همان، 32 – 33 ) ه- «جهان اجیر ستمکاران / زورگیران / پول پرستان است » ( همان، 33) و- جامههای رنگارنگ / تن پوشهای سالاریان / زود به زود عوض میشوند / نو میشوند / اما مرام آنها / همان قدیمی / همان کهنه / همان مطالبة پول است / با حربة تقلب و زور » ( همان، 33) نتیجه گیری: سهراب سپهری و طاهره صفارزاده، دو شاعر صاحب درد و دغدغه ، هر یک از زاویهای خاص به ترسیم آرمانشهر شخصی خود پرداخته اند."