Abstract:
هرچند بسیاری از متون ادبی ما به کوشش استادان و محققان و به شیوه علمی و انتقادی تصحیح شده اند، اما هنوز مجموعهای از آثار قدما را می شناسیم که به طبع انتقادی نرسیده اند و صورت کاملا قابل اعتمادی از آنها عرضه نشده است. از جمله این متون، دیوان کمال الدین محمودبن علی مشهور به خواجوی کرمانی (م: 750) است که علاوه بر داشتن ارزشهای فراوان مستقل فرهنگی و ادبی، واسطه پیوند غزل سعدی و حافظ هم هست و بنابراین تصحیح دقیق و عرضه مطلوب آن فواید مضاعف دارد. نوشته حاضر نشان می دهد که کوششهای انجام گرفته در تصحیح دیوان (غزلهای) خواجو تنها در حکم کاری مقدماتی است و کاستیها و خطاهای بسیاری در آن راه یافته است که غالبا ناشی از شیوه تصحیح و نقص احتمالی نسخه هاست. گذشته از آن که فراوانی خطا خوانیها و غلطهای چاپی هم از میزان صحت و اعتبار کار مصحح کاسته است.
Although a considerable number of Persian literary texts have been scientifically and critically edited by professors and researchers، there are many of these texts of which no authentic copy is at hand. One among all is Kamâlodin Mahmoud ebn-e Ali’s (known as Khâjooye Kermâni) poetic collection (Divān) which apart from possessing literary and cultural values، acts as a chain to connect the sonnets of Sa'di and Hâfiz، and an academically edited version of it is thus of great value.
This paper is an attempt to show that the corrections done on Khâjoo’s Divân (sonnets) suffer from a lot of drawbacks and errors which can be the result of non-methodical correction and probable shortcomings of the manuscripts. Furthermore، the frequency of misspellings and misprints has reduced the editors’ precision and credibility
Machine summary:
"چند نمونه به ترتیب نسخۀ چاپی: *مستم از کوی خرابات به بازار برید#تا همه خلق ببینند بدین رنگ مرا (177/2)13 اساس(ملک 1)،ملک 2،مجلس:ینگ؛این واژه باتوجه به معنی آن«حالت،طرز و روش»در متن مناسبتتر است و احتمالا به سبب غرابت و محدودیت شیوع آن به «رنگ»تبدیل شده است،درعینحال دوبار دیگر نیز در غزلیات شاعر بهکار رفته است: تو را با ما اگر صلح است جنگ است#نمیدانم دگر بار این چه ینگ است (381/19) صورت عشق چه نقشی است که از پردۀ غیب#هر زمانی به دگر ینگ برون میآید (674/96) و نیز(نک:اوحدی مراغی،1340،ص 224 و 395) *کنون ورع نتوان بست صورت از خواجو#که باز بر سر پیمانه رفت و پیمان بست (188/5) اساس(ملک 1):با سر پیمانه؛هرچند در این بیت«بر سر پیمانه»نیز تصحیح است،اما«با سر پیمانه»گویی در شعر شاعران قرن هشتم تعبیری است که با بار معنایی دیگری بهکار میرود بسنجید با(حافظ،1387،ص 186): زاهد خلوتنشین دوش به میخانه شد#از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد و(سلمان ساوجی،1382،ص 374): صوفی ز سر پیمان شد با سر پیمانه#رخت و بنه از مسجد آورد به میخانه *عنوان سواد خط سبزت#برنامۀ(!)نامۀ نجات است اساس(ملک 1)،گلستان 1:سرنامه:سرنامه،عنوان نامه؛صورت متن مغلوط و مبهم است."